پرسه همگانی اسفندماه - "اورمزد" روز از اسفندماه - ۲

اورمزد و اسفندماه

نخستین روز از اسفندماه در گاهشمار زرتشتی

اورمزد، همان روزي است كه بايد به ياد بياوريم همه‌ي پاسداران ايران‌زمين، اين سرزمين اهورايي را. هر چند اين مردان و زنان، اين پاسداران، هرگز فراموش نمي‌شوند چرا كه با نام ايران درهم تنديده‌اند از هزاره‌هاي دور.

نخستين روز از اسفندماه بنابر گاهشمار باستاني ايران است، همان روزي كه باز هم گردهم آمديم براي گراميداشت ياد كساني كه شايد، نامشان را ندانيم يا شمارشان را اما همان‌هايي هستند كه نام ايران را ماندگار نگاه داشتند، همان كساني كه تك‌تكشان، به بزرگي ايرانند، به بزرگي نام ايران و به شكوه يك تاريخ. از كارن پسر كاوه، از بهرام پسر گيو، از آرش و سياوش از سورنا و رستم فرخزاد، بگيريد تا به امروز. همه‌ و‌ همه مردمان اين سرزمين بوده‌اند و پاسداران مام ميهن و بزرگند به نام بلند ايران از كيومرث تا سيوشانت

به رسم ديرين باز هم آيين «پُرسه»، آيين پرسه‌ي اورمزد و اسفندماه، برگزار می شود، آييني كه هم ياد ديروز است و هم اميد فردا. از جانباختگان ميهن ياد است و از اميدهاي فرداي ايران. اين آيين، آيين زمزمه‌ي عشق و مهر است، عشق به سرزميني كه باد و باران و گذر زمان آن‌ را گزندی نیست. اين آيين را هر سال و هرسال به‌پا مي‌‌داريم و به‌ پا خواهيم داشت تا از يادمان نرود که ایران سرزمین عشق است، ایران میهن است، خاک پاک مادری است، خاکی که سزاوار بهترین درودها و آفرین‌هاست.
سوگي نيست، اشكي نيست، آه و افسوسي نيست هرچند كه گرد هم آمده‌ايم تا از آناني ياد كه كنيم كه رفتند، از فرزندان بزرگ اين آب و خاك پاك. اورمزد و اسفندماه که می‌شود یاد آن هزاران هزار فرزندی را گرامی می‌داریم که اکنون بخشی از این خاک اهورایی هستند. و گرد هم مي‌آييم تا درود فرستيم بر فروهر پاك سينه‌ سپركردگان نام ايران، بزرگي ايران، آبادي و آزادي ايران.
به رسم ديرين يك شاخه‌ي سبز گياه «مورد»، به دست مي‌گيريم و در آيين پرسه شركت مي‌جوييم چون مي‌دانيم كه سبزي اين گياه، نشان امرداد است نشان جاودانگي، نشان ايران تا هميشه ماندگار. 
درود بر فروهر پاك همه‌ي شيرزنان و شيرمرداني كه ايران را پاس داشتند

خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی

پرسه همگانی اسفندماه - "اورمزد" روز از اسفندماه - ۱

اشوزرتشت ۳۷۴۹ سال پیش به پیامبری برگزیده شد و یکسری حقایق را کشف کرد و در کتاب گات‌ها به بشریت اعلام نمود. دین زرتشتی ۹ اصل دارد که بر پایه دانش، خرد و اخلاق استوار است و بعدا در انجمن مغان که اشوزرتشت ریاست آن را بر عهده داشت اصول و مبانی مذهب زرتشتی پایه گذاری شد.

تعهد و خویشکاری موبدان سبب شد که مذهب زرتشتی پاره پاره و فرقه فرقه نشود و اینگونه شود که یک دین و یک مذهب داشته باشند. 

باورهایی در گذشت زمان استوار و پا برجا باقی می مانند که دارای دو خصوصیت باشند یکی علمی باشند و دیگری اخلاقی و انسانی یعنی دنبال فرهنگ سازی باشند نه صرفا دنبال پیرو. زرتشتیان بواسطه باورهای گات هایی در مقابل هجوم بیگانگان مقاوم ایستادند و علارغم اینکه در بخش سخت افزاری دچار صدمه شدند ولی در بخش نرم افزاری دچار خسران نشدند و همان سرو باقی ماندند و تنها سر سرو خمیده شده و بته چقه شده است و در رشته‌های گوناگون سرآمد جهانیان بوده اند و گنجینه ارزشمندی از علم را به همراه داشتند، باید تاریخ را به درستی بخوانیم تا بدانیم چه گوهر گرانبهایی هستند ملتی که هرگز برده داری نداشتند و از افتخارات ما منشور حقوق بشر است.

هنوز هم زرتشتی‌ها با راستی، پاکی، نیکوکاری، عشق ورزیدن مترادف است و زرتشتیان هنوز هم باید ثابت کنند که لیاقت و شایستگی این عناوین را دارند و زرتشتیان در هر کجای جهان که باشند نباید از یاد ببرند که «ایران سرزمین اصلی آن هاست» و باید بیاموزند، جهانی فکر کنند، ملی کار کنند و زرتشتی زندگی کنند. 

وظیفه و تعهد انجمن موبدان حفظ و حراست از دین و فرهنگ زرتشتی و جلوگیری از دین سازی و دین بازی است تحت هر شرایطی باید اصول و مبانی دین زرتشتی حفظ شود انجمن موبدان در زمینه پرسش هایی که از این ارگان می شود حق ندارد نظر شخصی بدهد و باید نظر کارشناسی شده بر پایه دین و فرهنگ زرتشتی باشد برای آموزش و شناخت و پاسداری از دین و فرهنگ هم باید هزینه مادی و مینوی کرد همه آن‌ها مسئوولند و رسالتی بر عهده دارند و باید به خویشاری خود عمل کنند، شادی، سادگی و مثبت اندیشی از ویژگی‌های فرهنگ زرتشتی است.

هر ملتی به سنت و زبانش زنده است انجمن موبدان حق امر و نهی کردن به بهدینان را ندارد ولی بر پایه دین و فرهنگ زرتشتی نظر کارشناسی می دهد و بر بهدینان بایسته است که بر اساس دین و فرهنگ زرتشتی زندگی کنند، آن‌ها باید دو بال خرد و وجدان خود را باز کنند و همواره رو به بالا و ترقی حرکت کنند و از زمره کسانی باشند که جهانیان را به راستی و نیکی، و جهان را به پیشرفت و آبادانی رهنمون سازند و هیچ گاه مثبت اندیشی را از یاد نبرند.

 

ایدون باد. ایدون ترج باد
موبد دکتر اردشیر خورشیدیان. رییس انجمن موبدان تهران

گاهنبار چهره ایاسرم گاه - ۲۰ تا ۲۵ مهر ماه - پیدایش گیاهان

گاهنبار چهره ایاسرم گاه

هنگام این گاهنبار از روز اشتاد ایزد تا روز انارام ایزد از ماه مهر (ماه مهر هفتمین ماه تابستان بر طبق گاهنامه ایران باستان می باشد) برابر با ۲۰ تا ۲۵ مهر ماه است. نام این گاهان بار از واژه اوستایی “ایاسریمه” گرفته شده است . یعنی آغاز سرما، و زمان برگزاری آن در زندگی کشاورزی و دامپروری هنگامی است که گله های گوسفند از چراگاه های تابستانی به محل زمستانی خود باز می گردند. در باور سنتی زرتشتیان، گاهنبار ایاسرم گاه هنگامی است که خداوند گیاهان را آفریده است.

این گاهنبار نیز اکنون همانند گاهنبارهای چهره های دیگر و با همان شیوه در خانه و یا تالارهای عمومی برگزار می شود. بطور کلی عنصر دینی این جشن ها خواندن "جشن"  (بخوانید Jashan) و نیایش است که موبدان انجام می دهند و حاضرین در جشن (Jashan) دست یکدیگر را می گیرند و همازور (بخوانید Hamazoor) (هم پیمان، هم باور، هم اندیش) می شوند، زیرا:

پیروزی و کامیابی در یگانگی و همازوری است به ویژه در گذشته تحمل در برابر بلایای طبیعی، خشکسالی، سیل، زلزله، طوفان و مانند آن تنها با همازوری و پشتیبانی از یکدیگر شدنی بود. شرکت در مراسم گاهنبار وظیفه دینی برای همه بود؛ هزینه آن را همه داوطلبانه و هر کس به اندازه درآمد و تواناییش می داد ولی همه به یک اندازه در آن "هم بهره" می شدند.

عنصر اجتماعی این جشن ها در این بود که همه زرتشتیان، زن و مرد، پیر و جوان و کودک، فقیر و غنی، ارباب و رعیت، همه یکسان در آن شرکت می کردند و در یک جا گرد می آمدند از یک سفره و از یک غذا می خوردند و این امر باعث همبستگی بیشتر اجتماعی می شد.

علاوه بر این در پایان این مراسم آن چه از خوردنی باقی مانده بود به خانه افراد بینوا و نیازمند فرستاده می شد و این جزیی از "نیکوکاری و دهش" است که در دین زرتشتی ستوده و سفارش شده است.

سرچشمه: کتاب از نوروز تا نوروز، کورش نیکنام

گاهانبارها - زمان داد و دهش

در هر دینی، داد و دهش (خیر و خیرات) از وظایف عمده پیروان آن دین است؛ در دین زرتشتی هر شخص موظف است یک دهم درآمد خود را صرف داد و دهش و کمک به فقرا و مستمندان کند، همچنین بسیاری از افراد نیکوکار زرتشتی قبل از مرگ تمام یا قسمتی از دارایی خود را از قبیل زمین، باغ و خانه… وقف مراسم گاهنبار، خیرات و کمک به همکیشان خود می کنند.

یکی از سنن ایرانیان باستان که برای داد و دهش برگزار می شد، آئین “شش گاهنبار” بود. این آیین بسیار قدیمی است و پیدایش آن به اوایل دوره پیشدادیان مربوط می شود؛ مطابق نقل تاریخ نگاران، اولین بنیانگذار گاهنبار٬ جمشید شاه پیشدادی است.

در زمان٬ یا پس از ظهور اشوزرتشت٬ تغییراتی در روش برگزاری گاهنبار داده شد. در ابتدا بخش هایی از اوستا را موبدان می خواندند٬ آنگاه سفره عام می کشیدند و همگی اعم از فقیر و غنی بر سر سفره گاهنبار می نشستند و از آن بهره مند می شدند. این روش تا زمان انوشیروان ساسانی ادامه یافت، در زمان او بعلت اوج گرفتن فاصله طبقاتی بین مردم تغییراتی در آیین گاهنبار به وجود آمد.

شش گاهنبار یا گهنبار یا گاهان بار بطور کلی اشاره به شش گاه یا شش هنگام از اوقات مختلف سال دارد که موقع آفرینش عالم و عالمیان می باشد. در آیین زرتشت٬ این شش گاه یا شش هنگام را به شکرانه نعمت های خداوند متعال جشن میگیرند و زرتشتیان مانند ایرانیان قدیم در این جشنها بذل و بخشش، داد و دهش می نمایند و سپاس اهورامزدا را بجای می آورند. درآمد و منافع حاصله از موقوفات گاهنبار نیز در این ایام صرف نیات خیرخواهانه و نیکوکارانه می شود. گذشته از اینکه این شش هنگام٬ موقع خلقت جهان و سایر موجودات و مخلوقات می باشد٬ انسان در این روزها نیز از کار و کوشش خود نتیجه بدست می آورد و فایده میبرد؛ از قبیل برداشت محصول و بدست آوردن میوه ها و خوراکیها و غیره. هرکدام از این جشن ها که در شش زمان انجام میگیرد٬ به مدت پنج روز ادامه می یابد و روز آخر آن از همه مهم تر و گرامی تر است و در واقع چهار روز اول به منزله مقدمات جشن است ولی جشن و مراسم حقیقی در روز پنجم برپا می شود.

گاهان بار از دو کلمه ترکیب شده: “گاهان” که به معنی گاه ها یعنی اوقات است و “بار” که به معنی بار، بر، نتیجه و ثمر است. بعضی این کلمه را “گاه انبار” دانسته و موقع “انبار کردن” نوشته اند، در صورتیکه چنین نیست و این معنی با مفهوم کلمه تطبیق نمی کند زیرا در همه این شش هنگام٬ آذوقه به انبار نمی آورند و چیزی در انبار نمی گذارند که این معنی بر آن مصداق پیدا کند، بلکه همچنان که گفته شد٬ “گاهان” جمع گاه به معنی اوقات است. موضوع دیگری که گفته ما را تایید می کند٬ یاد داشت های پهلوی است که گاهان بار را در پهلوی “گاسان بار” نوشته است گاسان جمع “گاس” است که به معنی وقت و هنگام می باشد؛ بنابراین گاسان بار در پهلوی به معنی وقت های بار و بر یا مجلس جشن است. از آنچه گذشت واضح شد که “گاهان” پارسی برابر “گاسان” در پهلوی است که جمع “گاس” و به معنی گاه است. گاهان بار را گاهی مختصر می کنند و گهنبار یا گاهنبار تلفظ می نمایند.

پیش از طلوع آفتاب روز اول هر چهره از گاهان بار٬ موبدان زرتشتی و سایر مردان و جوانان٬ مراسمی را به نام “واژ یشت” (بخوانید Vajh Yasht) برگزار می کنند. شش گاهان بار سال نزد زرتشتیان ایران و هند اوقات عبادت، نیکی و خیرات و کمک به نیازمندان است. از محل درآمد و منافع موقوفاتی که بر گاهان بار وقف شده است مراسم و جشن های بزرگ می آرایند؛ توانگر و بینوا هر دو در آن شرکت می کنند٬ آنانی که خود از عهده مخارج این مراسم (گاهنبار) بر نمی آیند باید در مراسم دینی که دیگران بانی آن هستند شرکت کنند.

آفرینگان گاهنبار

در اوستا واژه های آفرینه٬ آفریونه و آفریتی از ریشه “فری” است که به معنی ستودن، گرامی داشتن، آفرین گفتن، تحسین کردن و خشنود گردانیدن است.

دعاهایی که با واژه آفرین آغاز می شوند٬ اغلب در پس مردگان جهت آمرزش و گرامی داشت خوانده می شوند٬ یا در اعیاد و مراسم دینی جهت همین منظور می خوانند. مراسم آفرینگان خوانی یا در آدریان خوانده و برگزار می شود و یا اینکه موبدان آن را در خانه شخصی که چنین مراسمی را برگزار نماید٬ انجام می دهند. برای برگزاری و شرکت در این مراسم٬ لازم است پاکیزگی انجام شود که آن را پادیاب (پادیاو) می نامند و در اغلب مراسم دینی٬ هر شرکت کننده باید این فریضه را انجام دهد. در آغاز لازم است پادیاب کننده “خشنوتره اهوره مزدا” (به خشنودی اهورامزدا) را خوانده و یکبار نیز “اشم وهو” بخواند٬ پس صورت و دست ها و پاها را شسته و کمربند مقدس یعنی کشتی (بخوانید Koshti) خود را باز نموده و دعای کشتی را بخواند و دوباره کمربندش را ببندد. مراسم را دو موبد (زوت و راسپی) برگزار میکنند و در آتشدان٬ چوب های خوشبو و عود می سوزانند؛ ظرف های لُرک (آجیل هفت مغز)، میوه، آشامیدنی و شمع های روشن از لوازم است. زوت، خواندن پازند آفرینگان را آغاز می کند و متن اوستایی را هر دو موبد با هم می خوانند در حین اوستاخوانی٬ موبدیار٬ میوه ها را پاره می کند تا متبرک گردند و پس از پایان خواندن اوستا٬ همه حاضرین از لرک و میوه میل می کنند و بهره مند می گردند.

یکی از مصارف موقوفات گاهنبار که در وقفنامه ها به آن اشاره شده انجام مراسم آفرینگان گاهنبار است که آن را موبدان در طی پنج روز که مدت هر یک از گاهنبارها است٬ طی تشریفات یاد شده می خوانند که ترجمه آن چنین است:

“به خشنودی اهورامزدا بر زبان می آورم و می خوانم بهترین نیایش ها را، بر زبان می آورم ازجان٬ با باوری نیک که مزدا پرست زرتشتی و دشمن همه بدی ها و پیرو آیین اهورایی می باشم. نیایش و آفرین می خوانم همه گاه ها و هنگام های روز و ماه و جشن های سال (گاهنبار) را که ردان و سروران هستند و با خشنودی ستایش می کنم٬ و این نیایش را به هنگام بامدادان می سرایم. نیایش می کنم و آفرین می خوانم بر همه گاهنبارهای سال٬ هنگام هر جشنی که باشد، به نام بر زبان می آورم و آیین های ویژه می گذارم. نیایش و آفرین خوانی می کنم برای گاهنبار میدیوزرم٬ میدیوشم٬ پیته شهیم٬ ایاسرم٬ میدیارم٬ همس پت میدیم که همه ردان و سروران هستند. پیشکش کنید (نذر و نیاز و اهدا نمائید) ای مزدیسنان در جشن های سال از برای (گاهنبارها) میزد (خوراکی های غیر مایع٬ خشکبار٬ لرک) و هرگاه توانایی نداشتید٬ نیاز کنید نوشابه مقدس (هوم) و بنوشانید به داناترین و آگاه ترین و راستگوترین و آنانکه بهتر و شایسته تر فرمان دهد از میان مردمان٬ که یار و همراه بینوایان و مددکار غریبان و دور از شهران و آموزنده دین و در اشویی و راستی برگزیده ترین باشد. هرگاه توانایی نیاز آن نیز نبود٬ بدهید برای آنچنان کسان٬ باری از هیزم خشک و خوب سوز٫ هرگاه آن هم نشد٬ به خانه آن رد گاهنبار ببرید یک پشته هیزم. بسرایید سرود بزرگی خداوند را و اهورامزدا را به نام بخوانید در خدایگانی مطلق جهان٬ این چنین: بیگمان شهریاری زیبنده و سزاوار آن کسی است که بهتر شهریاری کند٬ و اوست اهورامزدا که با بهترین راستی برابر است و بندگی و عبادت خود را به پیشگاه وی تقدیم می کنیم و باشد که این چنین میزدی قبول شده و رد گاهنبار (روحانی زرتشتی که اجرا کننده این مراسم است) را خشنود و شادمان کند.”

شادی کردن، هدف و برنامه ای دلنشین و گروهی برای زرتشتیان است؛ مردمانی که در بدترین و دشوارترین رخدادها با بردباری، غم را به دست شادی سپردند و زنگار پریشانی و اندوه را از آیینه دل همگان زدوده اند٬ امروز یادگارهایی شیرین به نام جشن های گاهنبار را با خود به همراه دارند که یادبودی از پدران و بزرگانشان است.

کتیبه های هخامنشی که از نخستین داشته های نوشته شده زرتشتیان و ایرانیان باستان می باشند هم با وجود ادبی و دینی نبودن مفهوم و منظورشان٬ با ستایش خداوند و سپاس از او به واسطه امانت نهادن شادی در میان مردمان٬ آغاز می شوند. “زرتشتیان در عین فقر به جشن ها و آیین های سنتی کهن می پرداختند که خیرات و مبرات و شادی بنیان آن ها بوده است. باید افزود که این ها را مایه برکت و خیر و روی آوردن اقبال نیک می دانستند.” (زرتشتیان، برگ ۱۱۲)

فلسفه غم و شادی و نبرد مینوی شان از آغاز آفرینش با هم٬ در فرهنگ ایرانیان بخوبی نمایان است. در این فلسفه٬ وجود بدی و شر (انگره مینو) که غم و بیماری و مرگ می آفریند نادیده گرفته نمی شود اما بیش از اندازه نیز به آن ها توجه نمی شود؛ زرتشتیان و ایرانیان می دانند که شادی فروزه ای نیکو و خداوندی است که باید جانشین غم و اندوه کرد و همانطور که بر اساس پیام گات ها٬ باید بدی را به دست نیکی سپرد٬ می دانند که باید غم و اندوه بی بنیان را با شادی و نیایش و ستایش زدود تا مبادا غوطه ورشدن در افسردگی و نومیدی٬ بند بر پای مرغ امید و آرزو و تلاش آدمی ببندد.

جشن های سلسله بندی شده در مدت یک سال٬ بهترین نمونه برای پایداری این فلسفه در بین ایرانیان است چنانچه هنوز بسیاری از جشن های به یادگار مانده از گذشتگان٬ امروزه هم نه کاملا به شکل و روش گذشته٬ اما با قوت و عشق پیشین در میان زرتشتیان ایران و هند برگزار می شوند.

“در جامعه سنتی زرتشتی٬ این جشن ها با زندگانی روزمره به شدت سرشته و با آن عجین شده است. نوعی ارتباطات اجتماعی و روابط میان خانواده ها در یکی دو نسل پیش٬ لازم می کرد که برگزاری این آیین ها٬ جزیی باشد از حوادث روزانه و عادی. بدین شمار بود که همراه و هم پای کارهای کشاورزی در مزرعه و باغ٬ تهیه دیدن و فراهم آوردن ابزارهای واجب برای مراسم آیینی هم تکلیفی روزمره و عادی بود… در طی آن نوعی خیرات و مبرات و اشتراک در خورد و خوراک هم مطرح می گشت… و غنی و فقیر را در آن شریک و همکار و همراه می شد دید٬ و نیز نمادهای رنگین و دلپذیر حیاتی و زنده را.” 

(زرتشتیان، برگ ۱۱۳)

بنیان دین زرتشتی٬ همان پیام نهفته در جشن ها می باشد که چیزی نیست به جز خواستاری شادمانی برای همه؛ در این کوشش برای ایجاد شادکامی همگانی است که می توان رگه های پیام گات ها را دید که خرد و منطق زندگی را با شوق و شور حس “دیگرخواهی” همراه می کند و آدمی را در تراز خرد و احساس نگه داشته تا نتیجه این تراز را که شادی درون است٬ بیابد. در دین زرتشتی٬ دیگرخواهی انسان از سر لبریزی است٬ آنکه از داشتن لبریز است ناخواسته می بخشد. از سر فراوانی و لبریزی است که جرعه٬ جرعه بخشش، سود و رامش از پیمانه اش سرریز می شود. این پشتوانه ارزشمند، فلسفه ای است که سنت ها و آیین های رایج در میان زرتشتیان بر پایه آن شکل و صورت پذیرفته اند. در فلسفه بخشش زرتشتی٬ باید بذل هر چیز در راه پرورش و بهبود و سامان دهی احوال درماندگان باشد نه از سر چاپلوسی و یا اجبار.

“کلید در دوزخ است آن نماز که در چشم مردم گذاری دراز”، در سنت زرتشتیان نیز بخشیدن بخشی از دارایی برای برپایی جشن های همگانی٬ به خواست قلبی فرد و در موازنه با دارایی اوست اما حضور همگان چه دارا و چه ندار در گاهنبارها امری است بایسته و شایسته اما ثمربخشی این داد و دهش ها٬ زمانی قطعی است که گره ای از انبوه گره های درماندگان و نیازمندان آبرومند جامعه بگشاید که اگر جز این باشد٬ پسندیده و سودمند و پذیرفته نیست.

جلوه دیگر گاهنبارها٬ همازوری (بخوانید Hamazoori) (هم پیمانی، هم باوری، هم اندیشی) همگان به شرط پوشیده ماندن راز نیازمندان است. چاره ای نیست جز آنکه همه یکسان و یک دل و ساده در جشن شرکت کرده و بی آنکه دارا به رخ نادار بکشد٬ هر کس سهمی از داشته هایش را بدون خودنمایی صرف برگزاری گاهنبار کند و از گوشت گوسفندان مالداران و هیزم و چوب مردان خارکن سفره ای از نان و میزد و چاشنی فراهم شود که همه یکسان از آن می خورند؛ اینست همان رسم سخاوت و هماهنگی و همازوری ایرانیان که زبانزد جهان است.

گاهنبارها جشن های شش گانه ای هستند که در شش زمان یا چهره و یا گاه برگزار می شوند که هر یک یادآور زمانی از کاشت٬ داشت و برداشت محصولات کشاورزی اند و نوعی گاهنمای سالیانه برای کشاورزان محسوب می شوند. اما هسته مرکزی جشن ها پیوندی است از داد و دهش٬ همازوری مردم از هر صنف و رده و میزان دارایی٬ آگاهی از حال یکدیگر٬ نیایش به درگاه خداوند و سپاسگذاری از او در کنار شادمانی و سرور دسته جمعی. این هنر ایرانیان هوشمند و دوراندیش است که باورهای دینی و قلبی را در قالب آیین هایی ویژه درآورده و چندین هدف نیک را در یک برنامه گرد هم آورده اند.

گاهنبارها یا از دسته اصلی شش گانه می باشند و یا جدا از آن ها؛ گاهنبارهای شش گانه شامل: 
نیمه بهار (میدیوزرم) هنگامه دروی غلات مثل گندم و جو
نیمه تابستان (میدیوشهم) زمان کاشت حبوباتی چون ارزن و برنج
پایان تابستان امروزی (پیته شهم) هنگام برداشت محصول تابستانی و علوفه
آغاز پاییز امروزین (ایاسرم) که زمان کاشت محصول زمستانی است
نیمه زمستان (میدیارم) گاه استراحت کشاورزان
و پنج روز پایان سال یا پنجه (همس پت میدیم) که زمان برنامه ریزی و آمادگی کشاورزان برای آغاز کشت و کار است.

اما در گذر زمان جشن های گاهنبار فرعی دیگری چون گاهنبار “توجی” شکل گرفته اند که زمانی برقرار می شد که نیاز به گردهمایی مردم و آگاهی آن ها از حال یکدیگر بود چنانکه در زمان رویدادهای ناخوشایند و آسیب رسان طبیعی چون سیل٬ زلزله و… گاهنبارهای توجی به خواست مردم برگزار می شد تا از حال و روز یکدیگر آگاه شده و به یاری هم بشتابند و با همازوری و داد و دهش همه٬ از شدت آسیب و اندوه و رنج همنوعان بکاهند و دوشادوش هم، غم ها را به شادی بدل سازند٬ چرا که از دیرباز در گوش فرزندان این دیار خوانده اند: “دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی”

تارنمای فرهنگی زرتشتیان ایران

گاهانبار چهره مَیدیوشَهیم‌گاه - ۸ تا ۱۲ تیرماه - پیدایش آب

به مناسبت فرارسیدن گاهنبار چَهرِه‌ی «مَیدیوشَهیم‌گاه» 

در روزگار‌ باستان بخش‌ بندی سال، میان ایرانیان به‌ موجب مهاجرت‌ها، شرایط اقلیمی، آب و هوایی و جوی گوناگون بود.

به‌موجب «وَندیداد»، بخش‌بندی سال، بر پایه‌ی زندگی آریاها در جاهای سردسیر، به دو فصل تابستان «هفت ماهه» و زمستان «پنج ماهه» بوده است.

در کتاب «بُندَهِشن» سال به چهار فصل، بخش می‌شده، که از خود اوستا نیز، این‌گونه بر‌می‌آید . چهار فصل، بر پایه‌ی گردش سال و دگرگونی هوا می‌باشد. ولی به‌موجب اوستا، گونه‌ای دیگر از بخش‌بندی سال به‌فصل‌ها، آورده شده که برپایه‌ی زندگی مردمانی است که، بیشتر در مرحله‌ی دامداری و کشاورزی بوده‌اند. در این مبنای محاسبه، سال به شش «گاهان‌بار» بخش می‌شود که بر بیرون آوردن دام‌ها از آغل‌ها، علوفه دادن آنان، جفت‌گیری، زایمان، به‌آغل بازگرداندن، شخم زمین، بذر پاشی، درو محصولات و انبار کردن آذوقه استوار است. اما بعدها کم‌کم این شش فصل کهن جوامع «کشاورز- دامدار» به‌شکل سنت‌ها و آیین‌های اجتماعی‌دینی در‌آمد، و فصل‌های چهارگانه جایگزین آن شد.

این جشن‌ها یا فصل‌های شش‌گانه به‌موجب اوستا «یائیریَه» نامیده می‌شود. که صفتی است به‌چمِ (:به‌معنی) سالی یا فصلی. اما در پهلوی به‌گونه‌ی «گاسان‌بار» یا «گاهان‌بار» درآمده است. بخش نخست آن یا همان «گاس» پهلوی یا «گاثو» اوستایی که در فارسی به «گاه» دگرگون شده به‌چم هنگام و یا فصل است و بخش دوم از «یائیریه» در اوستا گرفته شده که روی‌هم به‌چم «جشن‌های فصلی» می‌باشد.

چَهرِه‌ی میدیوشهیم‌گاه: «مَیدیوشَهیم‌گاه» دومین جشن گاهان‌بار است، و زمان آن میان تابستان بزرگ هفت ماهه است. هنگام برگزاری این گاهان‌بار از یازدهم تا پانزدهم تیرماه «خورایزد تا دی‌به‌مهر ایزد» است.

به‌موجب توصیفی که در ویسپرد آمده این‌گاهان‌بار با ویژگی «واستَرَیوـ داتَه اینیم» آمده که از آن، هنگامی‌که سبزه‌ها و یا علوفه درو می‌شود، برداشت می‌شود. این واژه از دو ریشه «واستَر» به‌چم گیاه و «دا» به‌چمِ چیدن و دروکردن، تشکیل شده است.

از سویی دیگر و با توجه به نوشته‌های که در دست است، در شش گاهان‌بار به ترتیب شش مرحله آفرینش از سوی اهورامزدا انجام گرفته است. در «تورات» نیز اشاره شده که خداوند آفرینش جهان را در شش روز انجام داده و در روز هفتم به استراحت پرداخته است. در «قرآن» و در سوره «اَعراف»، آیه‌ی پنجاه‌ودو آمده «به‌درستی که پروردگار شما آنچنان خدایی است، که آفرید آسمان‌‌ها و زمین را در ۶ روز …». در اوستا، یشت سیزدهم و نیز ۸۶ به‌ترتیب فَرَوَشی آسمان، آب، زمین، گیاه، جانوران و انسان ستوده شده است و این اشاره‌ای است به‌ مراحل شش‌گانه آفرینش، که به‌موجب روایت‌هایی، در شش هنگام یا شش گاهان‌بار انجام ‌گرفته است. وبه این‌صورت در گاهان‌بار دوم یعنی «میدیوشهیم» «گاه آب» آفریده شده است.

نان سیروگ که در آیین و مراسم های متفاوت زرتشتیان پخته می شود

سیرُگ (sirog)، همراه همیشگی آیین‌ها، نانی است که در داخل روغن تهیه می شود و از خمیر نان (سنگک) استفاده می شود.

در مراسم گوناگون زرتشتی از جمله گاهانبار، سال و سی روزه و... نذر و جشن ها از آن به همراه برخی دگر میوه و خوراکی ها و کماچ به عنوان برکت سفره استفاده می شود.

این نان یکی از همراهان همیشگی بیشتر سفره‌هایی آیینی زرتشتیان (خصوصا" گهنبار) است. در واقع نوعی نان روغنی است که خمیر آن را باید همانند خمیر نان از پیش آماده کرد. سپس از یکی از بانوان که در ریختن (تهیه) سیرُگ تجربه کافی دارد، چانه‌ای از آن خمیر را در کف دست خود یا سینی آغشته به روغن کنجد یا روغن مایع به اندازه یک بشقاب پهن و نازک می‌کند، 

و سپس در روغن داغ درون ماهی‌تابه قرار می‌دهد، بانویی دیگر آن را به کمک چوب یا سیخی کوتاه در روغن می‌چرخاند

و هنگامی که زیر آن سرخ شد، آن را پشت و رو می‌کند تا دو طرف آن به‌خوبی برشته شود. و در پایان پیش از تیره شدن آن را از روغن بیرون می آوریم.

در هر شهری برای سیروگ چاشنی‌هایی چون خرما یا پشمک برای خوشمزه‌تر شدن سیرُگ بدان می‌افزایند.

ابن نان را در مراسم درگذشت ها بدون شکر و ساده سرو می کنند و در مراسم و آیین شادی روی آن شکر و کوبیده‌ی مغز پسته می‌پاشند.






گاهان بار چهره پیته شهیم گاه - ۲۱ تا ۲۵ شهریور ماه - پیدایش زمین

روز پیدایش زمین ۲۱ شهریور ماه برابر با روز نخست چهره گاهانبار پیته شهیم گاه، به پاسداشت آفرینش زمین از ۲۱ شهریور ماه تا ۲۵ شهریور ماه برابر با روزهای اشتاد ایزد تا انارام در شهریور ماه روز پیدایش زمین خوانده می شود.

 

 

این گاهان بار بنابر گاه نامه زرتشتیان از روز اشتاد ایزد و شهریور ماه تا روز انارام به مدت ۵ روز یعنی در بیست و ششمین روز از ماه شهریور ماه، گاه شمار زرتشتیان، آغاز و روز سی‌ام تمام می شود، (که برابر می شود با آغاز در روز بیت و یکم ماه شهریور و پایان روز بیست و پنجم شهریورماه ) برگزار می گردد.

در آفرینگان گاهان بار در بندهای ۷-۱۲ این چهره با تعیین ماه و روز ذکر شده بدین ترتیب است پیته شهیم در شهریور ماه در انارام روز (روز سی ام) می باشد و از دومین گاهان بار تا به این جشن ۷۵ روز است، در شهریور ماه اشتاد روز و آسمان روز و زامیاد روز و مانتره سپند روز و انارام روز چهره پیته شهیم گاه است.

 پیته شهیم در تابستان بزرگ که هفت ماه است، می افتد. پیته شهیم بنابر چم (معنی) لفظی آن یعنی دانه آور و از آن زمان اراده شده که گندم رسیده و خرمن بدست می آید، در این گاهان بار زمین آفریده شده در بندهش بار چنین آمده است:

او این شش آفرینش را به شش گاه گاهان بار بیافرید به سالی که ۳۶۵ روز به شمار است و دوازده ماه. هر ماهی ۳۰ روز و یک ماه  ۳۵ روز، بر هر روزی نام امشاسپندی نهاده شده، چگونگی آن را گویم:

 سه دیگر: زمین را به ۷۰ روز آفرید که از روز مهر، ماه تیر تا روز ارد، ماه شهریور است، آن پنج روز را درنگ کرد تا انارام روز (روز سی ام) ، آن پنج روز گاهان بار او را نام پیته شهیم است. او را گزارش این که به پای رفتن آفریدگان را بر زمین پدید آورد.

چهره گاهانبار پیته شهیم گاه، به پاسداشت آفرینش زمین از ۲۱ شهریور ماه تا ۲۵ شهریور ماه برابر با روزهای اشتاد ایزد تا انارام در شهریور خوانده می شود.

گهنبارها جشن بزرگداشت آفرینش هستند

چم (معنی) و پیشینه گاهان‌بار یا گهنبار واژه‌ای است که در پهلوی به آن گاسانبار گویند.
گاهان‌بار از مهم‌ترین جشن‌های زرتشتیان است که مهم‌ترین هدف آن ها، بار دادن یعنی بخشش و داد و دهش و ایجاد همبستگی و همازوری در جامعه است. در ضمن زرتشتیان در این جشن‌ها به ستایش اهورامزدا و سپاسگزاری از او به خاطر آفریده‌های نیکش می‌‌پردازند. موبد آفرینگان گهنبار می‌‌خواند و بر توانگر و ناتوان بایسته است كه در این آیین شرکت كنند.

گاهنبارها با پیشه کهن ایرانیان یعنی کشاورزی و دامداری ارتباط دارند. گهنبار در آغاز جشن کشاورزی بوده است‌. هر کدام از گهنبارها‌، برابر با زمانی است که تغییراتی مفید برای کشاورزان رخ می‌‌داده و این همراه با خود جشن و شادی آورده است‌. جشن هر کدام از گهنبارها پنج روز طول می‌‌کشد.

گهنبارها جشن بزرگداشت آفرینش هستند زیرا در استوره های زرتشتی جهان در 7 مرحله آفریده شده است. 

نخست آسمان، 

دوم آب‌، 

سوم زمین، 

چهارم گیاه، 

پنجم جانور، 

ششم انسان‌، 

هفتم آتش. 

شش گهنبار جشن پاسداشت این آفریده هاست و به همین سبب برخی دانشمندان نوروز را به آخرین آفرینش یعنی آتش و بزرگداشت آن مربوط می‌‌دانند. این آفرینش‌ها در تفسیر پهلوی و پازند و فارسی آفرینگان گهنبار نیز آمده است.

گهنبارها در اوستا 

از چهار آفرینگان در خرده اوستا‌، یکی به نام آفرینگان گهنبار نامگذاری شده است‌. این آفرینگان که به همراه اوستاهای دیگر در جشن های شش گانه‌ی سال خوانده می‌‌شود‌، بخشی است از هادخت نسک و در مورد فضیلت و شرافت این شش جشن سخن می‌‌گوید‌. در بندهای 7 – 12 آفرینگان گهنبار‌، ماه و روزبرگزاری جشن‌ها و نیز فاصله‌های آنها از یکدیگر روشن شده است‌. 

گهنبارها در متون پهلوی 

در همه کتاب‌های پهلوی بارها از گهنبارها یاد شده است و به جای آوردن آیین های دینی در این جشن ها دارای پاداش بزرگ یاد شده و ترک آنها نیز گناهی بزرگ دانسته شده است . در آغاز فصل 25 بندهش که از تقویم مزدیسنا یاد شده آمده است :«‌آفرینش جهان از من (اهورامزدا ) در 365 روز ، که از شش گهنبار سال باشد ، انجام گرفت». 
در روایات داراب بنای این جشن‌ها را به جمشید نسبت داده اند‌. 
در بندهش آمده است : «اگر کسی در سال یکبار به گاهان بار برود بر کارهای نیکی که کرده است افزوده خواهد شد.»

برداشتی از تارنمای انجمن موبدان

آیین واج‌ یشت گهنبار

آیین واج‌ یشت گهنبار، آیینی است که پیش از سپیده‌دم نخستین روز از چهره‌ی گهنبار در محل سپند آتش‌ ورهرام یا آدریان (در جایگاه یزشن‌گاه یایشت‌خانه) برگزار می‌شود.

این آیین توسط موبدی که دارای مقام زوت است، برگزار می‌شود. مراسم با سرودن 72هات یسنا توسط دستور بزرگ یا موبد زوت به همراهی موبد دیگری در مقام راسپی انجام می‌پذیرد. 

این مراسم سرایش کلام مانتره توسط موبد زوت و موبد راسپی، یزشن‌خوانی نامیده می‌شود.

در هنگام انجام یزشن‌خوانی، موبد زوت اقدام به کوبیدن ساقه‌های گیاه هوم همراه با آب در هاون می‌کند و شربت پراهوم را فراهم می‌آورد. این شربت در ظرف‌های کوچکی ریخته می‌شود و برای آشامیدن در اختیار شرکت کنندگان در مراسم گذارده می‌شود.

در پایان مراسم واج‌یشت گهنبار، نخستین روز از چهره گهنبار آغاز می‌شود

سفره گاهانبار

ایرانیان در طول تاریخ هیچ گاه شادی را فراموش نکردند، اگر نگاهی به تقویم زرتشتیان بیندازیم آن قدر جشن می بینیم که شاید کمتر ملتی به اين اندازه بهانه اي براي شادی کردن داشته باشد اما نباید از یاد برد که واژه جشن به معنی ستایش و نیایش است پس در جشن ایرانی همیشه ستایش و نیایش خداوند یگانه مورد توجه بوده است و اصولاً شادی بدون حضور اهورامزدا در ایران جایی ندارد.

گاهان بارها را باید جشن هایی دانست با سابقه ای بسیار کهن که هنوز در بین زرتشتیان ایران رواج دارد. این جشن ها 6 بار در سال و هر بار به مدت پنج روز برپا می شوند.

ابتدا ببینیم واژه گاهانبار یا گاهنبار یا گهنبار به چه معنا است؟

این کلمه را به چهار صورت معنی نموده اند که هر کدام از آنها می تواند درست باشد:

نخست به معنی زمان های به ثمر رسیدن يا بار دادن

دوم زمان انبار کردن

سوم زمان بارعام دادن

چهارم زمان گاهان (گات ها) خوانی.

 

فلسفه برگزاری

جشن هایی به قدمت گاهانبار که حتی پیش از اشو زرتشت نیز برخی از چهره های آن در ایران رواج داشته است. را از سه دیدگاه می توان نگریست، سه دیدگاهی که کامل کننده یکدیگر می باشند:

1) دیدگاه اول گاهانبارها، جشن هایی هستند با پیشینه کشاورزی، بدین مفهوم که زمان برگزاری دوره های ( چهره های) گاهانبار با زمان های ویژه زندگی کشاورزی هماهنگی دارند.

میدیوزرم (نخستین چهره) به معنی میان بهار می باشد و در میان اردیبهشت برگزار می گردد و آن هنگامی است که زمین سبز است و گیاهان شیره می گیرند (جان دوباره می یابند)

ماه تیر زمان برگزاری چهره میدیو شهم است که آن را میان تابستان معنی نموده اند. (در نزد آریاها پیش از رسیدن به ایران زمانی، سال دارای دو فصل تابستان بزرگ و زمستان بزرگ بوده است، تابستان بزرگ از فروردین تا پایان مهر ماه و زمستان بزرگ از آبان تا پایان اسفندماه بوده است.) این چهره در زمانی برگزار می شود که علوفه را باید درو کرد.

پیته شهم یا دوره سوم را پایان تابستان معنی نموده اند که درپایان شهریور برگزار می شود در هنگامی که باید گندم را درو نمود.

دوره چهارم در پایان مهر ماه برپا می شود، آن را ایاسرم ( به معنی بازگشت) گویند و همزمان است با پایان تابستان بزرگ و این هنگامی است که چوپان از چراگاه تابستانی به خانه باز می گردد.

پنجمین دوره را میان آرامش (میان زمستان) معنی نموده اند و در متون اوستایی آن را میدیاریم گفته اند. زمان برگزاری آن میان دی ماه می باشد.

چهره ششم را همس پت میدیم گویند که 5 روز پایان سال می باشد. این جشن به فروهر درگذشتگان مربوط است و زمانی است که آن ها باز می گردند. به دنبال این دوره بهار آغاز می گردد و طبیعت جانی دوباره می یابد.

پس با نگاهی به زمان های برگزاری اکثر چهره های گاهانبار می توانیم آن را دارای پیشینه ای کشاورزی بنامیم.

 

2) دیدگاه دوم گاهانبارها را جشن آفرینش می داند و معتقد است که خداوند آفرینش خود را در 6 مرحله تکمیل نموده است که همزمان با این مراحل جشن های گاهانبار برگزار می گردد. در میدیوزرم آسمان، در میدیوشهم آب، در پیته شهم زمین، در ایاسرم گیاه، در میدیاریم حیوان و در همس پت میدیم گاه انسان را آفریده است و بدین ترتیب در طول یک سال، آفرینش خداوند انجام پذیرفته است.

 

3) دیدگاه سوم این گونه بیان می کند که از اهداف اصلی برگزاری گاهانبارها داد و دهش می باشد. گاهانبارها جشنهایی هستند که از دیرباز در بین ایرانیان برای بخشش و خیرات شکل گرفته اند. جشن هایی که هر کس از هر قوم و مذهب می تواند در آن حضور یابد و برابر با دیگران، فقیر و غنی با هم بر سر یک سفره از یک خوراک بهره ببرند و بدین گونه است که ایرانی ها از دیرباز در اندیشه از بین بردن طبقات اجتماعی بوده اند.

 

برگزاری

در سپیده دم روز نخست هر چهره، در آتشکده مراسم واج یشت برگزار می شود یعنی یکی از موبدان تمام یسنا ( یکی از 5 بخش اوستا) را می خواند و موبدان دیگر نیز در بسیاری از جاها با او هم آوا می شوند. در طول این 5 روز مراسم گاهانبار در خانه های افراد یا آتشکده برپا می شود و بعد از مراسم با توجه به توان مالی برگزار کننده گاهنبار به افراد شرکت کننده لرک (مجموعه ای ازخشکبار)، نان و یا ناهار یا شام داده می شود. امروز نیز در اکثر نقاط زرتشتی نشین گاهانبارها به مانند گذشته برپا می شوند و ارزش خود را حفظ نموده اند.

 

سفره گاهانبار

سفره گاهانبار از سفره های نمادینی است که مفهوم وسیعی را در بر دارد، برخی از اشیا بر سر سفره نشانه هایی هستند از امشاسپندان  تا ما آن ها را در نظر داشته باشیم. امشاسپندان در لغت به معنی مقدسان بی مرگ یا پاکان جاودان می باشد. آن ها را باید بازشناساننده های وجود اهورامزدا دانست، به مفهومی بسیار ساده تر می توان آن ها را صفات و یا فروزه های اهورامزدا خواند. 6 امشاسپند برای نخستین بار در گات ها، سرودهای آسمانی اشوزرتشت، آمده اند. با برداشتی که از گات ها شده، آن ها را مراحل رسیدن به خدا نام نهادند. این امشاسپندان در گذر زمان هر کدام نگهبان پدیده ای مادی شده اند( احتمالاً به دلیل ملموس شدن بیشتر با زندگی انسان ها) به نشانه هر کدام اشیایی بر سر سفره گاهانبار قرار دارد:

 

 اشه وهیشته (اردیبهشت) به معنی بهترین راستی و پاکی است و نگهبان آتش می باشد. مجمر آتش و چراغ روغنی را به همین دلیل بر سر سفره می نهند.

 خشتره وئیریه (شهریور) به معنی شهریاری ( توانایی، قدرت و تسلط بر نفس خویش) است که نگهبان فلزات می باشد. و ظرف های مسی و روزين نشانی است برای آن.

 سپنتاآرمئیتی (سپندارمزد) به معنی مهر، فروتنی و عشق پاک و دانش اندوزي و پويايي است که نگهبان زمین و ميوه می باشد. سفره را به همین نشانه پهن می کنندو البته بر روی زمین آن را می گسترانند. ميوه ها نيز چون از زمين به دست مي آيند نمادي هستند از اين امشاسپند.

 هَئوروَتات (خورداد) به معنی رسایی و کمال می باشد و نگهبان آب ها است. به نشانه این امشاسپند ظرفی از آب بر سر سفره قراردارد.

اَمرتات (اَمرداد، اَمرداد را امروزه به اشتباه مُرداد می گویند. اَمرداد به معنی بی مرگی و مُرداد به معنی مرگ می باشد) به معنی بی مرگی و جاودانی است که نگهبان گیاهان می باشد. مورد و سرو به عنوان گیاهانی که در تمام طول سال سبز هستند بر سر سفره، نشانه امرداد امشاسپند هستند.

 

و اما بقیه چیزها که بر سر سفره هستند:

نان روغنی(سیرگ) نان و کماچ به عنوان خیر و برکت هستند، سیرو سداب که از سرخ کردن کوبیده گیاه سیر، سداب و نعناع به دست می آید و با سرکه مخلوط می شود. مخلوطی است خوراکی و دارای خاصیت ضد عفونی کنندگی.حلواهای بر سر سفره نیز برای پذیرایی و تقسیم بین حضار می باشد.

برنج: یک بشقاب برنج و خورشت ساده که برای اوستا خواندن و تبرک شدن در سر سفره مراسم دینی فرهم می شود که بعد از اجرای مراسم و پایان نیایش موبد یا موبدان به همراه غذاهای تهیه شده صرف می شود. 1. وهمن یا وهومن به معنی اندیشه نیک می باشد و نگهبان حیوانات سودمند است و به این نشان شیر و تخم مرغ بر سر سفره قرار می دهند.

 



برگرفته از انجمن يانش وران مانتره

در سال دوگونه گاهان بار گرفته می شود: گاهانبار "مس" و گهنبار "توجی"

 «گاهان‌بار» یا «گهنبار» یا «گاهنبار» (در پهلوی: «گاسانبار»)؛ به‌ گونه ای نام شش جشن، در شش گاه از سال است. این شش چهره‌ی گهنبار، نشان دهنده شش مرحله آفرینش و پویایی هستی است. 


گاهنبار از مهم‌ترین جشن‌های مردمی در فرهنگ زرتشتی است که هدف برجسته آن، باردادن یعنی بخشش و داد و دهش و ایجاد همبستگی و همازوری و پی‌بردن زرتشتیان از وضع یکدیگر در جامعه است.

هر یک از جشن‌های ششگانه‌ی گاهنبار پنج روز بطول می‌انجامد. چهره‌های گهنبارها با کشاورزی و دامداری و زندگی مبتنی بر اقتصاد کشاورزی پیوند بنیادین دارند.


هر کدام از گهنبارها، برابر با زمانی است که دگرگونی‌های بنیادین برای کشاورزان رخ می‌دهد و این دگرگونی‌ها با خود جشن و شادی می‌آورد. بهدینان در این جشن‌ها به ستایش اهورامزدا و سپاسگزاری از او برای داده‌ها و آفریده‌های نیک‌اش می‌پردازند.


گاهنبار "چهره" یا گاهنبار "مس" (:بزرگ) گاهنباری است که در هنگام یکی از شش چهره گهنبار خوانده می‌شود.

 

میدیوزَرِم گاه - پیدایش آسمان ( Maidh-yo-zarem )

از خور(خیر) روز تا گوش روز اردیبهشت ماه برابر با ۱۰  تا ۱۴  اردیبهشت ماه خورشیدی

 

میدیوشَهم گاه - پیدایش آب ( Maidh-yo-shahem ) 

از خور(خیر) روز تا گوش روز تیر ماه برابر با ۸  تا ۱۲  تیر ماه خورشیدی

 

پَـیته‌شَهیم گاه - پیدایش زمین ( Paiti-shahem )

 از اشتاد روز تا انارام روز شهریور ماه برابر با ۲۱  تا ۲۵  شهریور ماه خورشیدی

 

اَیاسرِم گاه - پیدایش گیاهان ( Aya-threm )

از اشتاد روز تا انارام روز مهر ماه برابر با ۲۰  تا ۲۴  مهر ماه خورشیدی  

 

میدیارِیم گاه - پیدایش جانوران ( Maidh-ya-rem )

از مهر روز تا ورهرام روز دی ماه برابر با ۱۰  تا ۱۴  دی ماه خورشیدی  

 

هَمَس پَت مَیدٌیم گاه - ( Hamas-path-maedem ) 

این گهنبار در ۵  روز پایانی سال:

اَهنَوَد

اُشتَوَد

سپَنتَمَد

وَهوخُشَتر

وَهیش توواش

اسفند ماه برگزار می شود که برابر با ۲۵  تا ۲۹  اسفند ماه گاهشمار خورشیدی



 سفره گهنبار "چهره" یا گاهنبار "مس" بزرگ تر و رنگین تر از سفره گهنبار "توجی" چیده می شود.


موبد در جشن‌های گاهنبار اقدام به برپایی آیین‌های واج‌یشت‌گهنبار و جشن‌خوانی می‌کنند. برابر نویسه‌های دینی بر توانگر و ناتوان، دارا و ندار بایسته‌است که در این آیین شرکت کنند. هرکس بنا به توان خویش در برپایی گاهانبار همازور شود و اگر توان مادی ندارد، با باشندگی در مراسم و یاری رساندن به برپایی آن، خویشکاری دینی خود را به انجام رساند و در این داد و دهش هم‌بهره شود.


بهدینان در این جشن‌ها به ستایش اهورامزدا و سپاسگزاری از او برای داده‌ها و آفریده‌های نیک‌اش می‌پردازند. موبد در جشن‌های گهنبار اقدام به برپایی آیین‌های واج‌یشت‌گهنبار و جشن‌خوانی می‌کنند.

برابر نویسه‌های دینی بر توانگر و ناتوان، دارا و ندار بایسته‌است که در این آیین شرکت کنند. هرکس بنا به توان خویش در برپایی گاهنبار همازور شود و اگر توان مادی ندارد، با باشندگی در مراسم و یاری رساندن به برپایی آن، خویشکاری دینی خود را به انجام رساند و در این داد و دهش هم‌بهره شود.

 

گهنبار توجی

این گهنباری است که در هر هنگام از سال، جز روزهای "گهنبار چهره" برگزار می‌شود.


تفاوت دو گهنبار "توجی" با گهنبار "چهره" در این است که می‌توان آن را تنها یکبار برگزار کرد و مانند گهنبار "چهره"، برگزاری سالانه آن بایسته نیست. واژه‌ی «توجی» به معنی جبرانی است و از فعل فارسی توختن به معنی جبران کردن یا ادا کردن آمده است. گهنبار "توجی" معمولا" با دهش و همکاری بهدینان و برای تندرستی و شادی زندگان و سپاس از پروردگار یکتا و بی‌همتا برگزار می‌شود. امروزه در میان طیف‌های گوناگونی از بهدینان جهان این فرهنگ مرسوم است که در روزهایی چون روز درگذشت اشوزرتشت، سالروز بازگشایی یک مکان سپند چون آتشکده و ... گهنبار "توجی" برگزار می‌کنند.


 


نوشته : ف ش ه

گهنبار چهره همس پت میدیم گاه - ۲۵ تا ۲۹ اسفند ماه - برابر شدن روز و شب

روزهای اهنود تا وهیشتوایش برابر ۲۵ تا ۲۹ اسفند ماه خورشیدی.

از پنجمین گهنبار تا به این جشن هفتاد و پنج روز است. این گهنبار به فروهرها اختصاص دارد و هنگامی است که فروهر درگذشتگان برای سرکشی بازماندگان خود فرو می آیند. واژه همس پت میدیم گاه برابر شدن روز و شب را معنی می دهد و در باور زرتشتیان هنگام آفریده شدن انسان است. پنج روز مانده به این گهنبار از روز اشتاد تا انارام (۲۰ تا ۲۴ اسفند خورشیدی) را پنجه کوچک می نامند و خانه و کاشانه برای برگزاری هر چه باشکوه تر جشن نوروز آماده و مرتب می شود و پنج روز آخر سال پنجه بزرگ نامیده می شود. 

آنچه ویژه این گهنبار می باشد، آن است که در چند روز مانده به پنجه کوچک خانه را از درون و برون پاکیزه می نمایند. ششه (سبزه) می کارند که در روز اول گهنبار (اهنود) ششه را در جلو پسکم (صفه) بزرگ که جای برگزاری گهنبار است می گذارند. در شب آخر سال چراغی به لبه بام خود می گذارند سحرگاه بر روی بام می روند و آتش افروزی با نوای اوستا در هم می آمیزد. 

هنگام سرودن اوستا و آتش افروزی بر روی بام مقداری لرک و میوه تازه و عود و سندل و مورت و مقداری برگ آویشن در ظرف آبی ریخته شده است. چند عدد ششه هم فراهم است پس از پایان مراسم آتش افروزی و اوستا خوانی ، میوه هایی که هنگام خواندن اوستا پاره شده است و لرک بین افراد خانواده تقسیم می گردد و عود و سندل بر روی خاکستر آتش و آب و آویشن را بر روی سر در خانه می ریزند و مورت را در بالای سر در خانه می گذارند که باعث تداوم و سرسبزی در آن خانه باشد و سپس از پشت بام پایین آمده ، مراسم سال نو آغاز می شود.
سرچشمه :

گاهانبارها یا هنگام و فرصتی برای سرایش گاهان

در خانواده های زرتشتی این گفته ها معمولیست ولی برای کشانی که آشنا نیستند، این پرسش بوده که چرا می گفتند «گاه گهنبار پشت و پناهت باشد» در حالیکه گاه گهنبار را صرفا یک رویداد و یک جشن می دانستم که نیایشی در نیایشگاهی یا مکانی دیگر برگزار شده و همه با هم همازور باشند.


گهنبارها فرصتی مناسب بوده که همه ی اهالی روستا یا منطقه در کنار هم در نیایشگاهی جمع شوند و علاوه بر کمک ها و دهش هایی که به همدیگر می کنند و از حال و احوال هم باخبر می شوند ، همگی با هم به سرودن گاهان بپردازند.


گاهانبار یا گاهنبار یا گهنبارها پنج روزه هستند و می بایستی در هر روز یکی از پنج گاه را بسرایند که در زمان های اخیر به علت گرفتاری مردمان و نداشتن وقت کافی، معمولا یک روز از پنج روز را انتخاب کرده و تنها بخش هایی از خرده اوستا خوانده می شود و کل مراسم در دو یا سه ساعت، تمام می شود.


مدیوزرم : میان بهار ، 45 روز از نوروز ، هنگام فراوانی شیر و ماست و روغن

مدیوشهم : میان تابستان ، 105 روز از نوروز ، هنگام درو و کشتزار

پیته شهیم: فصل غله ، 180 روز از نوروز ، هنگام انباشتن خرمن

ایاثرم: پاین سفر ، 210روز از نوروز ، هنگام بازگشت چهارپایان و جفت گیری آنها

میدیاریم: میان سال ، 290 روز از نوروز ، سرمای سخت

همسپتدم: نیمی مانده به تابستان ، پایان سال و آغاز سال نو


هر روز یکی از سروده های اشوزرتشت خوانده شده و گزارش می کنند و می پرسند و پاسخ می گویند ، هم جشن مادی است و هم جشن معنوی.

 


برگرفته از کتاب «زرتشت و دین بهی» ، از «دکترعلی اکبرجعفری» 

https://www.facebook.com/ZoroastrianCalendar

گاهانبار چهره میدیاریم گاه - ۱۶  تا ۲۰ دی ماه - پیدایش جانوران

از روز ۱۶ "مهر روز" تا ۲۰  "ورهرام روز" دی ماه گاهشمار زرتشتی (۱۰ تا  ۱۴ دی ماه خورشیدی) می باشد.
 
 
 
از چهارمین گاهان بار "ایاسرم گاه" تا به این جشن هشتاد روز است.

 این واژه در پهلوی میدیرم آمده است. این گهنبار گاه آفرینش جانوران است و از روز مهر تا ورهرام از ماه دی یعنی از روز شانزدهم تا بیستم دی ماه باستانی (۱۰ تا ۱۴ دی ماه خورشیدی) در ۲۹۰ امین روز سال برپا می‌‌شود. فاصله‌ی این گاهانبار، با چهره‌ی پیشین ۸۰ روز است.

میدیاریم به چم (به معنی) میانه آرامش است و زمانی برگزار می گردد که هنگام آرامش و استراحت کشاورزان و دامداران است.

در باور سنتی زرتشتیان هنگام آفریده شدن جانوران بر روی زمین در این زمان بوده است و اجرای مراسم این گاهنبار مانند سایر گهنبارهای دیگر به مدت ۵ روز ادامه دارد.

https://www.facebook.com/ZoroastrianCalendar

آیین ­های ویژه ­ی جشن ­های گاهنبار

در هنگام سپیده ­دم نخستین روز از چهره­ ی گاهنبار، مراسم «واج یشت گاهنبار» در محل آتش وَرَهرام (آتشکده­ی اصلی هر شهر که سمبل روشنایی در آن نگهداری می ­شود) برگزار می­ شود در این مراسم موبدان هوشت (موبد اجرا کننده­ی مراسم دینی در هر محل و روستا) و گروهی از مردم شرکت می­ کنند، یکی از موبدان که زَوت نام دارد بخش ­هایی از هفتاد و دو هات یسنا را می ­خواند و موبد دیگر که راسپی نامیده می شود وی را همراهی می ­کند. این مراسم «یَزشن خوانی» نام دارد و در اتاق کنار محل نگهداری آتش که «یَزشن گاه» نامیده می ­شود برگزار می­ گردد.

در هنگام یزشن خوانی و خواندن یسنا، شربت «پراهوم» تهیه می ­گردد که از کوبیدن و نرم کردن ساقه­های گیاه هوم (1) با آب در هاون مخصوص برنجی به دست می ­آید.

در پایان مراسم پراهوم را در ظرف ­های کوچکی می­ ریزند و به شرکت کنندگان می­ دهند تا بیاشامند.

 

در پایان مراسم واج یشت گاهنبار، نخستین روز هر چهره­ ی گاهنبار آغاز می ­شود.
 

 

در بسیاری از روستاهای یزد که هنوز معماری سنتی و بومی، پایدار مانده است، زرتشتیان گاهنبار را در خانه­ ها برگزار می ­کنند.
اهل خانه از مدتی پیش از زمان گاهنبار، در تدارک آن می ­کوشند و لُرک و خوراکی ­هایی تهیه کرده، یک روز پیش از گاهنبار خانه را جارو و آب پاشی می ­کنند، گِل سفید در «پِسکَمِ مَس» و بیرون خانه می­پاشند، نان و خوراکی­ های سنتی را آماده می­ کنند و سفره­ ی گاهنبار را در پسکم مس می ­گسترانند و آن­چه که برای سفره­ ی مراسم مذهبی لازم است بر آن می­ گذارند. خشکباری که برای لرک گاهنبار فراهم می­ شود با لرک جشن خوانی و سده پوشی اندکی تفاوت دارد. لرک گاهنبار مخلوطی از خرما، سنجد، کشمش، بادام، گردو، برگه­ی هلو و انجیر خشک است که آن­ها را در دستمال بزرگی به نام چادر شب می­ ریزند و آن را کنار سفره، در پسکم مس پهن می­ کنند و روی آن را یک عدد سیب یا انار قرمز با چند شاخه­ ی گیاه «موُرد» می ­گذارند.

 

 

 
مردم هر روستا با موبد و دهموبد به تدریج در خانه­ ای که گاهنبار در آن برگزار می ­شود حاضر می­ شوند، موبد و دهموبد در پسکم مس و به کنار سفره­ ی گهنبار می­ روند و شرکت کنندگان در پسکم ­های دیگر، اتاق ­ها و حیاط خانه می­ نشینند.
دهموبد با صدای بلند نام درگذشتگانی را اعلام می ­کند که گاهنبار به یاد و از دهش آن­ها برگزار می­شود، سپس با درخواست وی شرکت کنندگان برای نو کردن کُشتی، همه به پا می­ خیزند، هماهنگ با موبد رو به سوی روشنایی می ­کنند و هم آوا با وی اوستای کشتی می ­خوانند. که در این نیایش زرتشتیان کشتی خود را نو می کنند (کشتی را از کمر باز می ­کنند و  دوباره بر کمر می­ بندند) و در پایان نیایش می ­نشینند. با اعلام دهموبد، یکی از بانوان که در تدارک خوراکی سنتی است در آغاز گاهنبار، سیر و سداب را نیز تهیه می­ کند.
آن را در تاس یا کاسه­ ی مسی یا روزین می ­ریزد و به پِسکَمِ مَس می­ آورد، موبد اوستای آفرینگان گاهنبار را می­ خواند، در این هنگام دهموبد میوه ­های داخل سینی را به وسیله­ ی کارد به اندازه­ های مناسب می ­بُرد، اوستا خوانی موبد و همکاری حاضران و دهموبد ادامه می ­یابد.

 

 

در پایان مراسم دهموبد مقداری لُرک را به هر مهمان می­ دهد و سپس سینی میوه را که «درون» یا «درین» نام دارد جلوی همه می­برد تا هر کس پاره­ای میوه برای خوردن بردارد.

 

در برخی گاهنبارها همراه با لرک، یک یا چند قرص نان هم به شرکت کنندگان می­ دهند، این نان که کوچک­تر از نان معمولی است که «سیروگ» یا «لووگ» نام دارد.

 

 
در برخی گاهنبارها نیز خوراکی­ های مخصوصی مانند آش و آبگوشت تهیه می­ شود.
در کرمان دو نوع نان دیگر نیز برای سفره­ ی گاهنبار تهیه می­ کنند که یکی از آن­ها «کُلو» نام دارد. نان دیگر که دور تا دور آن را با خمیر به شکل پرتوهای خورشید در می­ آورند، نان خورشیدی یا «خورشیدو» می ­نامند. هفت عدد از این نان را نیز در سفره­ ی گاهنبار می­ گذارند.
 

در برخی از گاهنبارهای کرمان پس از این که مراسم به پایان رسید، لُرک و میوه بین شرکت کنندگان تقسیم می­ شود سپس با خوراک هایی که در گاهنبار تهیه شده است از میهمانان پذیرایی می­ شود و به هر نفر یک عدد «کُلو» که در میان آن مقداری «دونو» و «سداو» گذاشته ­اند می­ دهند.

=====================

گیاه هوم 1

http://jashnhaz.blogfa.com/post/450/-%D8%A7%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D9%88-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%DA%AF%DB%8C%D8%A7%D9%87-%D9%87%D9%88%D9%85-

 

اهمیت و جایگاه گیاه "هوم"

ا_«هوم» درختچه‌ایست همیشه سرسبز که در باورهای ایرانی به عنوان سرور گیاهان شناخته می‌شده و از افشره آن نوشیدنی‌ای فراهم می‌ساختند. 


اهمیت و جایگاه هوم به چند ویژگی آن بستگی داشته است: هوم تنها در کوهستان ها و به ویژه در صخره های سنگی و بر فراز آنها و به طور خودکار می روید و می دانیم که کوه خود واسطه ی میان جهان مینوی یا سرای مردمان و سرای ایزدان و اهورامزدا است، به ویژه که برگ ها و ساقه های هوم همواره سر به آسمان کشیده هستند؛ هوم حتی در دل برف سرسبز باقی می ماند و در اوایل پاییز میوه های سرخ کوچک می دهد و هنگامی که برخی شاخه ها یا برگ های آن خشک می شود به رنگ زرین زیبایی نمودار می شود که اشاره به هوم زرین از همان گرفنه شده است؛ هوم علیرغم سرسبزی و آبدار بودن، به راحتی در شعله های آتش می سوزد و موجب برانگیختگی و بر افروختگی شعله های آتش می شود؛ هوم از خانواده ی افدرا و دارنده ی ماده ی افدرین و در نتیجه افشره ی آن به عنوان یک گیاه دارویی خاصیت تسکینی و آرامش بخشی دارد؛ در باورهای عامه افشره ی هوم را موجب افزایش توان فرزند آوری در زنان نازا و همچنین موجب فزایندگی هوش و روان می دانند. کارکردهای هوم بیشتر از آن است که در اینجا به همه ی ان اشاره شود. > به جز نام گیاه، نام ایزد نگهبان این گیاه نیز به حساب می آید. در شاهنامه از مردی به نام هوم نیز سخن رفته است که در کوهستان زندگی می کند و در گرفتن افراسیاب به کیخسرو یاری می رساند؛ این نام نیز بی گمان اشاره به گیاه هوم است که در طول زمان دچار تغییرات شده است. به این نکته نیز می توان اشاره کرد که زنگ آتشکده و ناقوس کلیسا هر دو از هاون و دسته هاونی که هوم> را در آن می کوبیدند و بعدها به شکل آیینی در نیایش ها درآمده بوده است، اقتباس شده است



هوم نامِ نوشابه‌ای مقدس است که زرتشتیان در گاهانبارها و جشن های ویژه می‌نوشند. همچنین هوم در زمان ساسانیان نامِ معمولی اشخاص بوده‌است. در هوم یشت از پارسایی بنامِ هوم نام برده شده که به ظنِ ابراهیم پورداوود می‌توان وی را از پیامبرانِ پیش از عهدِ اشوزرتشت شمرد. در شاهنامه هوم نام عابدی پهلوان است که افراسیاب را در کنار چیجست دستگیر کرد و کیخسرو تسلیم کرد تا انتقام خون پدرش سیاوش را از او بگیرد.


ا_«هوم» را در ناحیه‌های مختلف با نام‌های گوناگونی می­شناسند : «ریش بز»، «اُرمَک»، «کُشْک» (در دشت جوین خراسان)، «اَلْتَه»، «مادِرَخ» (در بدخشان افغانستان)، «خوم» (در ناحیه پَنجکَت تاجیکستان) و «شَرَپَّـه» (در بالا آب زرافشان و یغناب).
اهمیت و جایگاه هوم به چند ویژگی آن بستگی داشته است : هوم تنها در کوهستان‌ها و به ویژه در صخره‌های سنگی و بر فراز آن­ها و بطور خودرو می‌روید و می‌دانیم که کوه خود واسطه­ی میان جهان خاکی و جهان مینوی یا سرای مردمان و سرای ایزدان و اهورامزدا است، به ویژه که برگ‌ها و ساقه‌های هوم همواره سر به آسمان کشیده هستند؛ «هوم» حتی در دل برف سرسبز باقی می‌ماند و در اوایل پاییز میوه‌های سرخ کوچک می‌دهد و هنگامی که برخی شاخه‌ها یا برگ‌های آن خشک می‌شود به رنگ زرین زیبایی نمودار می‌شود که اشاره به «هوم زرین» از همان گرفته شده است؛ «هوم» علیرغم سرسبزی و آبدار بودن، به راحتی در شعله‌های آتش می‌سوزد و موجب بر انگیختگی و بر افروختگی شعله‌های آتش می‌شود؛ 

ا_«هوم» بجز نام گیاه، نام ایزد نگاهبان این گیاه نیز به حساب می‌آید. در شاهنامه از مردی به نام «هوم» نیز سخن رفته است که در کوهستان زندگی می‌کند و در گرفتن افراسیاب به کیخسرو یاری می‌رساند؛ این نام نیز بی‌گمان اشاره به گیاه هوم است که در طول زمان دچار تغییرات شده است.



موبدانِ عهدِ ساسانی بر این باور بودند که این گیاه انسان‌های پاک را می‌تواند به جهان دیگری رهنمون شود، چنانکه می‌گویندکرتیر موبد بلندپایه زرتشتی با نوشیدن این نوشابه به دیدار جهان پس از مرگ رفت اما در کتیبه‌های کرتیر هیچ اشاره‌ای به نام هوم نشده‌است. به علت ارتباط آن با مکاشفات، برخی می‌انگارند که شاید این نوشابه را از گیاه شاهدانه به دست می‌آورده‌اند. تا کنون بطورِ یقین هوم با یکی از گیاه‌های معروف در علمِ گیاهشناسی مطابق داده نشده‌است. در پاره هفتم کتاب دینکرد آمده‌است که دو مرغ شاخه هوم را - که امشاسپندان، فروهر زرتشت را در آن جا داده بودند - از کوه اسنوند برداشتند و آن را بر آشیانه خود نهادند. آن شاخه بر بالای درخت با آن پیوند خورد و همیشه سبز بود. بنابراین شاید بتوان هوم اولیه را در گیاهان همیشه سبزی که بر روی درختان بلند می‌روییدند (دارواش) جست. اما به نظر می‌رسد در طول تاریخ و با مهاجرت هندو ایرانیان از زیستگاه سرد نخستین به سرزمین‌های گرم، گیاهان مختلفی به عنوان هوم استفاده شدند چنانکه تعداد نامزدان شمرده شده هوم به بیش از ۳۰ می‌رسد. 


یکی از این نامزدان چنانکه در منابع دارویی کهن چین ثبت شده، در آغاز سده دوم پیش از میلاد با نام شاهدانه ایرانی یا "هووما" از مرزهای شرقی ایران (فرغانه) وارد قلمرو چین شد و به دلیل آن که از فرآورده‌های آن به عنوان خوراک و دارو و کود و سوخت (روغن) و الیاف استفاده می‌شد خیلی زود گسترش یافت و رفاه و ثروت را برای مردمان غرب چین در پی داشت. این دانه کنجد بود. از نظر تاریخی این دوره زمانی با تلاش سکاهای شمال سرزمین پارت برای کوچ به جنوب که با مقاومت اشکانیان روبه رو شد مطابق است. در نتیجه شکست در برابر اشکانیان، سکاها به ناگزیر با دور زدن سرزمین پارت‌ها سرانجام خود را به سرزمینی رساندند که از آن پس به نام ایشان سیستان نام گرفت. این سکاها احتمالاً همان سکاهای «هئومه ورگا» هستند که داریوش از آنان نام می‌برد و محصول روغن کنجد آنان اهمیتی برابر روغن نهنگ در قرن ۱۸ یا نفت در زمان حاضر داشت.

هوم در دنیای مینوی ایزد است و در گیتی گیاه است و درمان بخش است. هوم آسمانی، پسر اهورا مزدا است. فشردن این گیاه (کوبیدن در هاون برای به دست آوردن شیره گیاه) نوعی قربانی غیر خونین است. قربانی شدن او موجب شکست شر است. او ایزدی است که در مراسم قربانی، قربانی می‌شود تا مردم به زندگی برسند. امروزه گیاهی را که زرتشتیان در مراسم هوم افشری به کار می‌برند، گونه ای از گیاه افدرا تشخیص داده‌اند که بنمایه دارویی به نام افدرین از آن گرفته می‌شود.


در زمان حیات اشوزرتشت کرپن‌ها‌ در مراسم دینی خود برای رسیدن به حالت خلسه از هوم و همچنین یک مادهٔ بیهوش کننده دودزا که گویا همان شاهدانه باشد، استفاده می‌کردند. هرودوت نقل می‌کند که در مراسم سکاها تخم‌‌های شاهدانه را روی سنگ‌های سرخ‌شده می‌اندازند. این سنگ‌ها دود می‌کنند و بخاری از آن‌ها برمی‌خیزد به اندازه‌ای شدید است که هیچ گرمابهٔ عرق‌آوری را با آن نمی‌توان سنجید. سکاها از این گرمابهٔ عرق‌آور خوششان می‌آید و غریو فریاد شادی برمی‌دارند. با بهره‌گیری از مایه‌های فراوان مردم‌شناسی نشان داده‌ شده‌است که شاهدانه را برای این بکار می‌بردند که حالت خلسه را با فریادهای خلسه‌ای مربوط، پدید آورند. آینجا یادآوری لازم است که حشیش یا منگ گونه‌ای شاهدانه‌است.


آیین هوم بی‌گمان از آیین مهرپرستی گرفته شده‌است. هوم همان سومهٔ هندی‌هاست و یک آشامیدنی آریایی باستانی برای بی‌مرگی‌است. شیرهٔ مستی‌آوری، که از گیاهی که اکنون باز شناختنی نیست، گرفته می‌شد. گیاهی که امروزه در آیین هوم به کار می‌رود، بدل و جانشین آن است. مراسم قربانی کردن گاو و نوشیدن هوم همراه با جشن‌های پرخرج و باشکوهی بود، این مراسم بدون آنکه به طبقات ثروتمند لطمه‌ای بزند، طبقات کشاورز و چوپان را ضعیف و فقیر می‌کرد و ظاهراً به همین سبب در نزد اشوزرتشت با نظر قبول نگریسته نمی‌شد. اما پس از مرگ اشوزرتشت بار دیگر هوم که موضوع نفرت شدید اشوزرتشت بود به دین او راه یافت و پاکی و تقدس خود را بازیافت. در سراسر اوستا بجز گات‌ها، این گیاه و فشردن آن و ایزد نگهبان آن ستوده شده‌است. البته چنین نبوده است که پیروان او خواست و آرزوی اشوزرتشت را به فراموشی سپرده و به او بی‌وفا شده‌باشند. 



هنگامیکه هوم‌یشت سروده شد، مردم سرودهای اشوزرتشت در گات‌ها را درمی‌یافتند و می‌دانستند که آن سرودها چه در بردارد. این نیندیشیدنی‌است که مردم پروا کرده و آگاهانه به دگرگونی آیینی دست زده‌باشند که به یقین می‌دانستند که آن دگرگونی‌ها با خواست اشوزرتشت که به روشن‌ترین سخنان بازگو شده‌است، ناسازگاری دارد. پس جز این چیزی نمی‌ماند که اشوزرتشت خود آیین هئومه را با بینش‌های دینی خود سازگار کرده‌است، زیرا این نکته را باید در نظر داشت که آیین کهن هئومه در دین زرتشتی تا ژرفترین زمینه‌اش دگرگون شده‌است. کشتار گاو و جشن کشتن گاو برای همیشه از میان رفته‌است. در عمل نیزپارسیان همیشه شیرهٔ گیاه تخمیر‌ نشده بکار می‌برند نه آشامیدنی مستی‌آور و سنت بکار بردن مسکرات در آیین دینی هم از میان رفته‌است. با این همه از شواهد تقریباً روشن است که خلسه تا اندازه‌ای به شیوهٔ کهن خود در دین مزدیسنا دیده می‌شده‌است ولی در خدمت پیشوایان دینی‌ای بوده‌است که وظایف خاصی را برعهده داشتند. برای مثال از دورهٔ ساسانی در شرح مقدمات سفر آسمان و دوزخ ارداویراف از نوشیدن سه جام باده و شاهدانهٔ ویشتاسپی (فشردهٔ شاهدانه) سخن رفته‌است.


مراسمِ هوم از مهم‌ترین مراسمِ مزدیسنا است و با آدابِ شست و شوی خاصی با سرودِ اوستا در مقابلِ مجمرِ آتش، پنج تا هفت ساقه از هوم با قدری آب زور و شاخه‌ای اورورام در هاون فشرده شده و قطراتِ حاصل از این مراسم را که از گیاهانِ فشرده شده بدست آمده پراهوم می‌گویند. در اوستا، یشتِ کوتاهی برای هوم سروده شده‌است. هوم و شیره یا افشره آن، خاصیت‌هایی دارد که موجب رویکرد مردمان به آن شده است. افدرین یا آندرنالین گیاهی موجود در آن خاصیت تسکین‌بخشی به هنگام درد دارد و نوعی مسکن طبیعی و نیرومند است. برخی پژوهشگران نیز گمان داده‌اند که منظور از دارویی که در داستان زایش رستم به یاری سیمرغ برای بیهوشی و شکافتن پهلوی رودابه بکار رفته، هوم بوده است. نوشیدن افشره هوم که طبیعتی سرد دارد، موجب نوعی سرخوشی و شادی و احساس توانایی بیشتر می‌شود. نوشیدن مقدار زیاد یا غلیظ از افشره هوم، موجب تنگی عروق، بالارفتن فشار خون و سرگیجه و خواب‌آلودگی شدید می‌شود.

امروزه برای تهیه افشره هوم از افدرا، مقدار کمی از ساقه‌های تازه یا خشک آنرا با اندکی آب در هاون می‌ریزند و می‌کوبند. برای بهترین نتیجه، معمولاً کوبیدن را تا چند روز و با فاصله‌های چند ساعته تکرار می‌کنند. سپس عصاره به دست آمده را بار دیگر با میزانی از آب یا شیر رقیق می‌کنند تا نسبت نهایی نوشیدنی آماده شده، برابر با دو تا پنج در هزار باشد. یعنی دو تا پنج گرم ساقه هوم برای یک لیتر نوشیدنی.


هوم را همان گیاه دارویی« افدرا» می‌دانند که دارای مقدار زیادی ماده‌ی«افدرین» است و به‌کاربردن زیاد این ماده شادمانی و شوری در آدمی به‌همراه می‌آورد. رویشگاه آن در ایران، افغانستان، پاکستان و هندوستان گزارش شده‌است. ویژگی این گیاه گل‌های زرد و کوچک و الیاف پر آن است. در «هوم‌یشت» درباره‌ی ویژگی این گیاه می‌خوانیم: «زایمان آسان و ازدواج خوب برای دختران را آرزومند است.هوم در زمان هخامنشیان مورد استفاده شاهان هخامنشی در مراسم مذهبی مانند مهرگان بود که به آن شراب مقدس باشکوه (هوم باشکوه) و یادر زبان اوستایی که زبان مردم شرق ایران زمین بود، رئوهام یا رُهام ([که پسر گودرز یکی از پهلوانان شاهنامههم به همین نام است) هم می گفتند.



به این نکته نیز می‌توان اشاره کرد که «زنگ آتشکده» و «ناقوس کلیسا» هر دو از هاون و دسته هاونی که «هوم» را در آن می‌کوبیده‌اند و بعدها به شکل آیینی در نیایش‌ها در آمده بوده است، اقتباس شده است.

برگرفته از ویکی پدیا

جشن های گاهنبار در چه زمانی برگزار می شوند؟ واژۀ گاهانبار به چه معنی است؟ سفره گهنبار؟ و به چه دلیل

ایرانیان در طول تاریخ هیچ گاه شادی را فراموش نکردند، اگر نگاهی به گاهشمار زرتشتیان بیندازیم آن قدر جشن می بینیم که شاید کمتر ملتی به اين اندازه بهانه اي براي شادی کردن داشته باشد اما نباید از یاد برد که واژه جشن به معنی ستایش و نیایش است پس در جشن ایرانی همیشه ستایش و نیایش خداوند یگانه مورد توجه بوده است و اصولاً شادی بدون حضور اهورامزدا در ایران جایی ندارد.

گاهانبارها را باید جشن هایی دانست با سابقه ای بسیار کهن که هنوز در بین زرتشتیان ایران رواج دارد. این جشن ها 6 بار در سال و هر بار به مدت پنج روز بر پا می شوند.

ابتدا ببینیم واژه گاهانبار یا گاهنبار یا گهنبار به چه معنا است؟ این کلمه را به چهار صورت معنی نموده اند که هر کدام از آن ها می تواند درست باشد: نخست به معنی زمان های به ثمر رسیدن يا بار دادن، دوم زمان انبار کردن، سوم زمان بارعام دادن، چهارم زمان گاهان(گات ها) خوانی

 

فلسفه برگزاری: جشن هایی به قدمت گاهانبار که حتی قبل از زرتشت نیز برخی از چهره های آن در ایران رواج داشته است. را از سه دیدگاه می توان نگریست، سه دیدگاهی که کامل کننده یکدیگر می باشند

 

دیدگاه نخست گاهانبارها، جشن هایی هستند با پیشینه کشاورزی، بدین مفهوم که زمان برگزاری دوره های (چهره های) گاهانبار با زمان های ویژه زندگی کشاورزی هماهنگی دارند:

1- "مِیدیوزَرم" (اولین چهره) به معنی "میان بهار" می باشد و در میان اردیبهشت برگزار می گردد و آن هنگامی است که زمین سبز است و گیاهان شیره می گیرند ( جان دوباره می یابند)ا

2- ماه تیر زمان برگزاری چهره "مِیدیو شَهم" است که آن را "میان تابستان" معنی نموده اند. (در نزد آریا ها قبل از رسیدن به ایران زمانی، سال دارای دو فصل تابستان بزرگ و زمستان بزرگ بوده است، تابستان بزرگ از فروردین تا پایان مهر ماه و زمستان بزرگ از آبان تا پایان اسفند ماه بوده است.) این چهره در زمانی برگزار می شود که علوفه را باید درو کرد

3- "پِیته شَهم" یا دوره سوم را "پایان تابستان" معنی نموده اند که در پایان شهریور برگزار می شود در هنگامی که باید گندم را درو نمود

4- دوره چهارم در "پایان مهر ماه" برپا می شود، آن را "اَیاسِرِم" (به معنی بازگشت) گویند و همزمان است با پایان تابستان بزرگ و این هنگامی است که چوپان از چراگاه تابستانی به خانه باز می گردد

5- پنجمین دوره را میان آرامش (میان زمستان) معنی نموده اند و در متن های اوستایی آن را "مِیدیاریم" گفته اند. زمان برگزاری آن "میان دی ماه" می باشد

6- چهره ششم را "هَمَس پَت مِیدیم" گویند که 5 روز پایان سال می باشد. این جشن به فروهر درگذشتگان مربوط است و زمانی است که آنها باز می گردند. به دنبال این دوره بهار آغاز می گردد و طبیعت جانی دوباره می یابد

پس با نگاهی به زمان های برگزاری اکثر چهره های گاهانبار می توانیم آن را دارای پیشینه ای کشاورزی بنامیم

 

و همچنین در جایی دیگر آمده: "می دانیم که هر گهنبار( گاهان بار) به مدت ۵ روز برگزار می شود که چهار روز اول ، روزهایی هستند جهت تدارک دیدن روز پنجم. و این یعنی جشن اصلی این گهنبارها (گاهان بار) روز پنجم برگزار می شود

اما: گهنبار (گاهان بار ) کلمه ایست که در پهلوی به اون "گاسانبار" می گویند. گهنبار (گاهان بار ) به معنای گاه و زمانِ به ثمر رسیدن و بارآوردن می باشد و از جشن های زرتشتیان است. که همراه با داد و دهش و خواندن اوستا همراه می باشد

در نگرش زرتشتیان، آفرینش در شش مرحله از سوی خداوند و در شش چهره گهنبار (گاهان بار ) انجام گرفته:

۱- آفرینش آسمان ( گهنبار (گاهان بار ) میدیوزرم (میان بهار ) و در چهل و پنجمین روز از سال )

۲- آفرینش آب ( گهنبار (گاهان بار ) میدیوشهم ( میان تابستان ) و در صد و پنجمین روز سال )

۳- آفرینش زمین ( گهنبار (گاهان بار ) پیته شهم ( پایان تابستان ) و در صد و هشتادمین روز سال )

۴- آفرینش گیاه ( گهنبار (گاهان بار ) ایاسرم ( آغاز فصل سرما ) و در دویست و دهمین روز سال )

۵- آفرینش جانوران ( گهنبار (گاهان بار ) میدیاریم ( میان زمستان ) و در دویست و نودمین روز سال )

۶- آفرینش انسان ( گهنبار (گاهان بار ) همس پت میدیم ( آخرین روز سال ) و در سیصد و پنجاهمین روز سال

 

42-19971798 Pile of Fresh Fruit --- Image by © John Gillmoure/Corbis © Corbis. All Rights Reserved.

 

دیدگاه دوم گاهانبارها را جشن آفرینش می داند و معتقد است که خداوند آفرینش خود را در 6 مرحله تکمیل نموده است که همزمان با این مراحل جشن های گاهانبار برگزار می گردد. در "مِیدیوزَرم" آسمان، در "مِیدیوشَهِم" آب، در "پیته شَهِم" زمین، در "اَیاسَرم" گیاه، در "مِیدیاریم" حیوان و در "هَمَس پَت میدیم گاه" انسان را آفریده است و بدین ترتیب در طول یک سال، آفرینش خداوند انجام پذیرفته است.

 

دیدگاه سوم این گونه بیان می کند که از اهداف اصلی برگزاری گاهانبارها داد و دهش می باشد. گاهانبارها جشن هایی هستند که از دیرباز در بین ایرانیان برای بخشش و خیرات شکل گرفته اند. جشن هایی که هر کس از هر قوم و مذهب می تواند در آن حضور یابد و برابر با دیگران، فقیر و غنی با هم بر سر یک سفره از یک خوراک بهره ببرند و بدین گونه است که ایرانی ها از دیرباز در اندیشه از بین بردن طبقات اجتماعی بوده اند.

 

برگزاری

 در سپیده دم روز نخست هر چهره، در آتشکده مراسم "واج یشت" برگزار می شود یعنی یکی از موبدان تمام یسنا (یکی از 5 بخش اوستا) را می خواند و موبدان دیگر نیز در بسیاری از جاها با او هم آوا می شوند. در طول این 5 روز مراسم گاهانبار در خانه های افراد یا آتشکده برپا می شود و بعد از مراسم با توجه به توان مالی برگزار کننده گاهنبار به افراد شرکت کننده "لُرک" (مجموعه ای ازخشکبار)، نان و یا ناهار یا شام داده می شود. امروز نیز در اکثر نقاط زرتشتی نشین گاهانبارها به مانند گذشته برپا می شوند و ارزش خود را حفظ نموده اند.

 

سفره گاهانبار

 سفره گاهانبار از سفره های نمادینی است که مفهوم وسیعی را در بر دارد، برخی از اشیا بر سر سفره نشانه هایی هستند از امشاسپندان  تا ما آن ها را در نظر داشته باشیم. امشاسپندان در لغت به معنی مقدسان بی مرگ یا پاکان جاودان می باشد. آن ها را باید بازشناساننده های وجود اهورامزدا دانست، به مفهومی بسیار ساده تر می توان آن ها را صفات و یا فروزه های اهورامزدا خواند

ا --- 6 امشاسپند برای نخستین بار در گاتها، سرودهای آسمانی اشو زرتشت، آمده اند. با برداشتی که از گات ها شده، آن ها را مرحله هایی به رسیدن به خدا نام نهادند. این امشاسپندان در گذر زمان هر کدام نگهبان پدیده ای مادی شده اند (احتمالاً به دلیل ملموس شدن بیشتر با زندگی انسان ها) به نشانه هر کدام اشیایی بر سر سفره گاهانبار قرار دارد:

 

2- اَشه وَهیشته (اردیبهشت) به معنی بهترین راستی و پاکی است و نگهبان آتش می باشد. مجمر آتش و چراغ روغنی را به همین دلیل بر سر سفره می نهند

3- خَشَتره وَئیریه (شهریور) به معنی شهریاری ( توانایی، قدرت و تسلط بر نفس خویش) است که نگهبان فلزات می باشد و ظرف های مسی و روزين نشانی است برای آن

4- سِپَنتا آرمَئیتی (سپندارمزد) به معنی مهر، فروتنی و عشق پاک و دانش اندوزي و پويايي است که نگهبان زمین و ميوه می باشد، سفره را به همین نشانه پهن می کنندو البته بر روی زمین آن را می گسترانند. ميوه ها نيز چون از زمين به دست مي آيند نمادي هستند از اين امشاسپند

5- هَئوروَتات (خرداد) به معنی رسایی و کمال می باشد و نگهبان آب ها است. به نشانه این امشاسپند ظرفی از آب بر سر سفره قرار دارد

6- اَمُرتات ( اَمُرداد، اَمُرداد را امروزه به اشتباه "مُرداد" می گویند اَمُرداد به معنی بی مرگی و مرداد به معنی مرگ می باشد) به معنی بی مرگی و جاودانی است که نگهبان گیاهان می باشد. مورد و سرو به عنوان گیاهانی که در تمام طول سال سبز هستند بر سر سفره، نشانه امرداد امشاسپند هستند.

 

و اما بقیه چیزها که بر سر سفره هستند

نان روغنی (سیرگ) نان و  کماچ به عنوان خیر و برکت هستند، سیر و سداب که از سرخ کردن کوبیده گیاه سیر، سداب و نعناع به دست می آید و با سرکه مخلوط می شود. مخلوطی است خوراکی و دارای خاصیت ضد عفونی کنندگی. حلواهای بر سر سفره نیز برای پذیرایی و تقسیم بین حضار می باشد.

برنج: یک بشقاب برنج و خورشت ساده که برای اوستا خواندن و تبرک شدن در سر سفره مراسم دینی فراهم می شود که بعد از اجرای مراسم و پایان نیایش موبد یا موبدان به همراه غذاهای تهیه شده صرف می شود.

وهمن یا وهومن به معنی اندیشه نیک می باشد و نگهبان حیوانات سودمند است و به این نشان شیر و تخم مرغ بر سر سفره قرار می دهند.

 

از انجمن يانش وران    

آیین «واج یشت» گهنبار

برگزاری آیین «واج یشت» برای پنجمین چهره از شش چهره گهنبار سال نامور به گهنبار چهره « میدیاریم » گاه 

آیین واج‌یشت گهنبار، آیینی است که پیش از سپیده‌دم نخستین روز از چهره‌ی گهنبار در جایگاه یزشن‌گاه یا یشت‌خانه آتشکده برگزار می‌شود. این آیین توسط موبدی که دارای مقام زوت (بالاترین موبد برگزار کننده آیین های دینی و والاترین جایگاه آیینی در دسته بندی هشت گانه موبدان باشنده در آیین های دینی) است، برگزار می‌شود. آیین واج یشت با سرودن ۷۲ هات یسنا توسط موبد زوت به همراهی موبد دیگری در مقام راسپی انجام می‌پذیرد.

این آیین یسنا خوانی توسط موبد زوت و به همراهی موبد راسپی، به یزشن‌خوانی نامور می‌باشد.

در هنگام انجام یزشن‌خوانی، موبد زوت اقدام به کوبیدن ساقه‌های گیاه هوم همراه با آب در هاون می‌کند و شربت پراهوم را فراهم می‌آورد. این شربت در ظرف‌های کوچکی ریخته می‌شود و برای آشامیدن در اختیار باشندگان در این آئین دینی گذارده می‌شود. در پایان مراسم واج‌یشت گهنبار، نخستین روز از چهره گهنبار آغاز می‌شود. 

هر كرده(:بخش) از يسنا كه در طی مراسم واج یشت خوانده مي‌شود، موبد با دسته‌اي فلزي بر هاون مي‌كوبد، بر چهارسوي بيروني هاوني فلزي و كوچك. دست چپش را بر روي «برسم» گذاشته و با دست راست، دسته را به هاون مي‌كوبد.
به گفته‌‌ي موبد فيروزگري، نواختن دسته بر چهارسوي بيروني هاون نيز يك نماد است، با اين كار، خواستار گسترش انرژي‌هاي مثبت و نيكي‌ها به چهار‌سوي گيتي، به سراسر جهان، مي‌شويم.

برسم نيز دسته‌اي به‌هم‌پيوسته از شاخه‌هاي انار است كه همبستگي، پيوند و همازوري را يادآوري مي‌كند و به گفته‌ي موبد فيروزگري برسم به من و تو مي‌گويد، پيروز ميدان زندگي كساني هستند كه باهم و در كنار همند، همچون اين شاخه‌هاي به‌هم پيوسته.

با دميدن آفتاب، يسنا خواني پايان مي‌يابد. دميدن آفتاب، نشان از آغاز چهره‌ي گهنبار است. هر چهره، پنج روز است. با دميدن آفتاب، موبدان گرد سفره‌اي ديگر جمع مي‌شوند و اوستا و گهنبار مي‌خوانند.

باز هم سفره‌اي سپيد كه بر آن شاخه‌هاي هميشه سبز سرو و مورد، نهاده‌اند، كاسه‌اي آب، سيني بزرگي از لرك (:هفت‌گون ميوه‌ي خشك شده) و ديگر آفريده‌هاي نيك اهورايي كه هريك نمادي از امشاسپندان هستند.

سرچشمه : گروه اشوزرتشت