سفره هفت سین تا مرزهای چین هم رسیده است

آنچه را که به کوتاهی درباره یکتاپرستی و اهورامزدا آورده شده دیگر جای تاریکی نمی ماند و دوگانه پرستی جایی در آیین اشوزرتشت ندارد. ولی در اثر نا آگاهی از آموزش های بلندپایه و فلسفی آن و با نوشته های زروانی و برخی نوشته های پهلوی در پندار توده هایی از مردم که از دانش بی بهره بودند، گاهی ساز دوگانه پرستی زده می شود.
نوشته های گات هاکه نمونه هایی از آن آورده شد خود گویای یکتاپرستی است ولی برخی کینه ورزی ها، دشمنی ها، غرض ورزی ها و برداشت نادرست به خصوص برخی نوشته های زروانی بویژه در آنجا که از اهورمزد و اهریمن سخن به میان می آید حتی آرمان هایی مانند مانوی و مزدکی که بخشی از آموزش های اشوزرتشت را با آرمان های خود آمیخته اند، دیواری کوتاه تر از اشوزرتشت ندیده اند و زیر چتر این گفته ها، آرمان های خود را آشکار نموده اند و دوگانه پرستی را به آیین پاک یکتاپرستی اشوزرتشت همراه ساخته اند ( به هر انگیزه ای که پنداشته شود ) اما با بررسی های دانشمندانه و تاریخی و زبانشناسی و راستین، پژوهندگان و اوستاشناسان جهان، ریشه این ناروایی ها را آشکار ساخته و از بن کنده اند و اشوزرتشت را پیام آور بزرگ آریایی و نخستین یکتاپرستی دانسته اند.
دوگانه پرستی چیست؟
به زبان خیلی ساده و مردمی، دوگانه پرستی، گویای پروردگاری در برابر اهورامزدا بنام شیطان و اهریمن و مانند آن که ریشه در باورهای زروانی دارد و شوربختانه، برخی نوشته های پهلوی نیز بدان نیرو بخشیده اند. یا به بیانی دیگر، دینی را دوگانه پرست گویند، که دو بنیان نیکوکار و بدکار را زیر نام دو هستی جداگانه بداند و برای آنها نیروهای برابری باور داشته باشد و آنها را به زیان یکدیگر در کار بیند و هرکدام را در فرمانروایی آفرینش معتقد گردند و . . .
ولی در آئینی که اهورامزدا، آفریدگار کل و فرمانروای آفرینش، بوده و به انسان آزادی گزینش داده تا در پهنه گیتی میان نیک و بد، خود به آزادی یکی را برگزینند، دیگر برچسب دوگانه پرستی، جز بی دانشی و کژاندیشی چیز دیگری نیست.
این کج باوران بدرستی فلسفه سپنتامینو و انگره مینو را روشن روان و تیره روان یا اندیشه نیکو، و خرد ناپاک، نیروهای اهورائی و اهریمنی، نشناخته اند چنانچه گاهی سپنتامینو را بجای اهورامزدا در سر امشاسپندان می آید تا شماره هفت را پر کند.
در هات 30 بند 1 آمده:
(( اینک برای آنانیکه خواستار شنیدن هستند، از آن دو مینو سخن می رانم که برای دانایان دو نکته بزرگ است. پس به نیایش اهورا پرداخته، از بینش نیک ستایش خواهم کرد و همچنان از آئین راستی گفتگو خواهم نمود تا شما از راهی روشن به رسائی برسید )).
اشوزرتشت می فرماید: نیکی و بدی بسته به ( من ) یا نیروی اندیشه می باشند و این اندیشه آدمی است که نیک و بد، زشتی و زیبائی، افزونی و کاستی را می سنجد و گرنه خود ( بودی ) ندارند.
او می گوید این دو مینو یا دو زاده اندیشه آدمی ( همزاد ) هستند و هر یک به تنهائی کار خود را انجام می دهند و از یکدیگر پیروی نمی کنند. این دو خود را در اندیشه و گفتار و کردار هویدا می سازند. با سخنی آشکارتر، وجود خارجی ندارند و تنها به اندیشه آدمی بستگی دارند.
اشوزرتشت در جای دیگر فرماید: از ایندو آن کس که داناست ( نیک ) را بر می گزیند نه ( بد ) را و آنکه ( بد اندیش ) است ( تباهی را ). گزینش خوبی، کار دانایان است و بس.
یکی برای آدمی خوشبختی و پیشرفت می آورد. و او را زندگی می بخشد و دیگری ( تباهی ) و کاستی و نیستی او را پدید می آورد. این مسئله بسیار گسترده و جای گفتگو و بررسی زیادی دارد ولی نیک و بد بسته به اندیشه و منتخب انسان است.
جشن نوروز برای مردم تاجیکستان بویژه بدخشانیان تاجیکستان جشن ملی نیاکان است و از آن به عنوان رمز دوستی و زنده شدن کل موجودات یاد میکنند و به نام خیدیر ایام یعنی جشن بزرگ معروف است.
چون رنگ سرخ برای این مردم رمز نیکی و پیروزی و برکت است. پس از طلوع کامل خورشید هر خانوادهای میکوشد هر چه زودتر وسایل خانه را به بیرون آورده و یک پارچه قرمز را بالای سردر ورودی خانه بیاویزد که این معنی همان رمز نیکی و خوشی ایام سال را در داخل خانه مرتب چیده و با باز کردن در و پنجره به نوعی هوای نوروزی و بهاری را که معتقدند حامل برکت و شادی است وارد خانه نماید.
سمنو نوعی غذای مخصوص است که از آرد گندم، جوانه گندم، روغن و آب تهیه میشود. زنان افغان از آغاز شب نوروز تا سپیده دم اولین روز بهار به صورت دسته جمعی و خواندن اشعار قدیمی شروع به پختن سمنو که از رسوم قدیمی نوروز در افغانستان است، میکنند. حاضران در پای دیگ سمنو شادمان از رسیدن روزهای سبزی و نشاط هستند با خواندن ترانههای قدیمی که مخصوص پخت سمنو است کار خود را ادامه میدهند.
شب نوروز، دختران جوان و زنان افغان تا نیمههای شب در کنار آتشی که روی آن دیگ بزرگ سمنو قرار دارد، مینشینند و با قصهگویی و شادمانی تا آماده شدن کامل خوراک سمنو بیدار میمانند.
در کنار آن شیرینی و شکلات نیز جایگاه خود را دارد.
مصریان باستان با آمدن فصل بهار و قرار گرفتن خورشید در برج حمل سال فلکی خود را آغاز سال می کردند و این روز به عقیده آنان آغاز خلقت نیز می باشد، توت حکیم معروف مصری آغاز سال نو مصریان را مقارن با ظهور ستاره شعرای یمانی در برج خورشید قرار داد و مصریان برای زنده نگهداشتن نام این حکیم فرزانه آغاز سال نو را به نام او ثبت کرده و آن روز به عنوان جشن ملی مصریان شناخته شد. از آنجایی که کشور مصر با داشتن رود نیل استعداد کشاورزی یافته و نیل تنها منبع در آمد آنان به شمار می آمد، کاهنان مصری برای رود نیل و روزی که در آن طغیان می شود، احترام خاصی قائل بوده و آن را مقدس می شمارند و گاهی صفت الهی نیز به آن داده اند.
هرودوت معتقد است که مصریان باستان اولین کسانی بوده اند که سال را به ۱۲ ماه تقسیم کرده و به پایان آن ۵ روز اضافه کردند قلقشندی صاحب کتاب صبح الاعشی می گوید: نوروز که یکی از مشهور ترین اعیاد مصر است از ایران باستان گرفته شده و به آن نام نیروز قطبی داده اند. این عید با همان نام و آداب و سنن ایرانی در مصر برگزار می شود. وی در کتاب مناهح الفکر نیز می گوید: مصریان در آن روز شادی کرده، آتش می افروزند و آب بر روی یکدیگر می پاشند که از مراسم ایرانیان به مراتب مفصل تر است و مردم شام نیز همین آیین را در اول ماه نیایش که یکی از ماههای رومی است،برگزار می کنند.
روايات گوناگون از پيدايش نوروز در مصر
پيرامون چگونگی پیدایش نوروز در مصر روایت های مختلفی وجود دارد.عده ای معتقدند که نوروز از زمان کمبوجیه وارد این سرزمین شده است، یعنی از سال ۵۹۵ ق.م. که کمبوجیه سرزمین مصر را تسخیر کرد. گروهی نیز معتقدند که نوروز در زمان خسرو پرویز سال ۶۱۹ وارد مصر شده است . برخی هم بر این عقیده اند که نوروز پس از ورود اعراب به مصر متداول شده است.
دکتر محمدی که یکی از اساتید برجسته مصر است در این مورد می گوید: نوروز در زمان خسرو پرویز وارد مصر نشده زیرا حکومت نامبرده در مصر بیش از ده سال دوام نداشت در حالی که کمبوجیه و جانشینان وی مدت زیادی در آنجا حکومت کردند. بنابر این به احتمال قوی می توان گفت که کمبوجیه نوروز باستان را به مصر برده است.
دکتر فوادعبدالمعطی صیاد که استاد دانشکده ادبیات عین الشمس است با نظر دکتر محمدی مخالف بوده و معتقد است: تاریخ ورود نوروز به مصر باستان در عهد حکومت داریوش جانشین کمبوجیه بوده است. در زمان این پادشاه روابط فرهنگی میان مصریان و ایران محکم و استوار بوده است.
مورخان و پژوهشگران نقل کرده اند که داریوش بعضی از اصطلاحات تقویم مصری را به سرزمین خودآورده است. عقیده افرادی که ورود نوروز در مصر را پس از ورود اعراب به این سرزمین می دانند نیز مردود است چرا که ابن ایاس روایت هایی برای ما نقل کرده است که نشان می دهد مصریان قبل از ورود اسلام به مصر نوروز را برگزار می کردند که با آداب و سنن ایرانیان نیز شباهت فراوانی داشت.
در زمان بطلمیوس و رومی ها معبد ( دندره بزرگ ) ساخته شده است. زمان ساختن این معبد بزرگ در عهد بطلیموس سوم آغاز شد و در زمان تیباریوس ( قیصر روم ) به پایان رسید. این معبد بزرگ ۱۲ ستون به نمایندگی از ۱۲ ماه سال دارد. در این معبد بزرگ معمولا" آغاز سال نو را جشن می گرفتند و پادشاه همراه با ۱۳ کاهن پرچم به دست که نشانه هایی از خدایانشان بر آن حک شده بود وارد معبد می شدند و مراسم مذهبی خاصی را برگزار می کردند. بدون شک این معبد بزرگ از عظمت برگزاری جشن نوروز حکایت می کند.
لوی می گوید: در خیابان های شهرهای مصر و عراق بازی های خشنی توسط اسب ها صورت می گرفت که بر گرفته از آداب و سنن ساسانیان بوده است. در زمان برگزاری این بازی های تابستانی و پرهیاهو کسی جرات نمی کرد که با لباس های تمیز و ظاهری آراسته به خیابان برود.
وي به نقل از این زولاق می گوید: در سال ۳۶۳ قمری خلیفه فاطمی ( المعزلدین الله ) افروختن آتش و پاشیدن آب را در نوروز منع کردولی سال بعد افروختن آتش و پاشیدن آب از طرف مردم شدت یافت، مردم به کوچه و بازار ریختند و آن بازی ها را به شهر قاهره کشاندند و به مدت ۳ روز به لهو و لعب پرداختند، بازارها را چراغانی و آذین بندی کردند به همین سبب خلیفه ناچار شد دستور دهد تا در خیابان ها جار بزنند که مردم دست از این اعمال بردارند و چون مردم به دستور او توجه نکردند، تعدادی از آنها را دستگیر کرد و در زندان ها انداخت و تعداد دیگری را برای تنبیه سوار بر شتر به دورشهر گرداند. علی رغم این مخالفت های خلیفه فاطمی به خاطر حفظ حرمت و زیان نرسیدن به مردم این مراسم همچنان به قوت خود باقی ماند و نوروز جزو اعیاد رسمی کشور مصر محسوب شد و این جشن به طور واضح و عقیده افرادی که ورود نوروز در مصر را پس از ورود اعراب به این سرزمین می دانند نیز مردود است آشکار در زمان خلافت الامربالله (۵۴۹-۵۲۴ ه.ق.) متجلی گشت و شکل نهایی خود را باز یافت.
مقریزی ادامه مي دهد: در زمان این خلیفه فاطمی در عید نوروز لباس های مردانه و زنانه و مایحتاج نوروز از قبیل مواد غذایی و خربزه، انار، خوشه های موز، سبدهای خرما، حلیم با گوشت مرغ، گوسفند، گاو ونان میان مردم تقسیم می شد، مردم در این مراسم از میان خود مردی را به نام میر نوروز انتخاب می کردند و او معمولا" صورت خود را با آرد یا ذغال می پوشاند، سوار بر الاغ می شد و جامه قرمز به تن می کرد و در کوچه و بازار شروع به گشت و گذار می نمود. او از مردم طلب عیدی می کرد و مانند مامور مالیات دفتر مخصوصی در دست می گرفت و در صورت عدم دریافت پول و عیدی به صورت آنها ابی آغشته به کثافات می ریخت .مردم در آن روز به شوخی می پرداختند و به طرف یکدیگر پوست و آشغال پرتاب می کردند. در آن روز معمولا" در خیابان ها به گشت و گذار مشغول می شدند و اغنیا و ثروتمندان از خانه های خود بیرون نمی آمدند. پلیس هم با مشاهده این اعمال اعتراض نمی کرد و سکوت اختیار می نمود. اگر کسی از این موضوع اطلاع نداشت و به خیابان می رفت، دیگران به عنوان مزاح به او آب های کثیف می پاشیدند و لباس های او را آلوده می کردند. مگر اینکه به آنها پولی می پرداخت و خود را از این مخمصه نجات می داد، چه بسا محصلان درمدارس به عنوان شوخی به معلمان خود هجوم آورده و آنها را تهدید به انداختن در چاه می کردند مگر آنکه پولی به آنها می دادند و خود را رها می ساختند. متز می گوید: به نظر من آداب و سنن رایج در مصر شباهت زیادی به آداب جشن کارناوال داشت. اروپاییان نیز در روزهای آخر سال میان شب میلاد و شب( غطاس ) چنین آیینی را انجام می دهند.
در برخی از شهرهای آلمان فرزبدان پدران و اقوام خود را به شوخی کتک می زدند. در بلغارستان نوکران، ارباب خود را در این روز می زدند. روز آغاز سال (نوروز) خلیفه فاطمی سوار بر اسبی می شد که لولوه نام داشت و به میان مردم می آمد تا در شادی و سرور آنها شرکت کند. چون این گونه اعمال مردم عامی در خیابان ها خارج از نزاکت و ادب بوده و باعث اخلال در نظم و امنیت می شد، بعضی از حکام مصر مجبور به اتخاذ تصمیماتی می شدند که از این اعمال جلوگیری کند، مانند سلطان الظاهر برقوق که در قرن ۸ هجری (۱۴ م) حکومت می کرد و کوشش کرداز انجام این مراسم جلوگیری کند و دستور داد انجام دادن این مراسم در نوروز لغو شود او متخلفان را به اشد مجازات تهدید کرد.
از این پس جشن نوروز تنها به صورت شادی و قدردانی از نعمت های الهی که به واسطه رود نیل به آنها اعطا شده تبدیل شد. با این حال مردم با ادیان ومراسم مختلف آن را انجام می دادند. کشاورزان در این روز همراه بازن و فرزندان و احشام خود از خانه خارج می شدند و به کنار رود نیل می رفتند و در آنجا ساعت های خوشی را می گذراندند و به هنگام بازگشت به عنوان تبرک و سپاس از نعمت های الهی، مقداری از آب رود نیل رابه خانه های خود می آوردند. این همان تصویری است که مقریزی و سایر مورخان درباره آداب و سنن مصریان در عید نوروز در زمان خلافت فاطمیان برای ما ترسیم کرده اند.
در این روز فرخنده مردم بهترین تبریکات خود را به یکدیگر ابراز می کردند و شعرا نیز بهترین اشعار خود را در رقابت با یکدیگر می سراییدند، از این قصاید می توان به سروده ای که تمیم بن المعزالدین الله فاطمی به مناسبت نوروز به برادرش العزیز بالله خلیفه فاطمی تقدیم کرده، اشاره نمود. در این قصیده ۱۸ بیتی او پس از مدح برادرش العزیزبالله چنین می گوید: فان طاب نوروز و عید فانما بنورک اضحی ذا و ذا و هو طیب اگر نوروز و عید بر ما خوش و گوارا شود به لطف و برکات وجود شماست و وجود شما بر ماگواراست در شعر معاصر نیز درباره نوروز می توان به قصیده ۲۷ بیتی که به مناسب فرا رسیدن بهار و شکوفه کردن درختان در تاریخ ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۴۷ م توسط احمد زکی ابوشادی سروده شده اشاره کرد. در این قصیده شاعر به وطن خویش که از آن دور است بهترین آرزوها و پاک ترین بوسه ها را که همچون نفس تازه بهار معطرند مردم مصر عید نوروز را در آغاز ماه توت جشن می گیرند. آتش می افروزند و بر یکدیگر آب می پاشند. تقدیم می کند.
در قصیده دیگری نیز که به مناسبت آغاز سال نو و خاطره دلخراش شهادت مصریان به دست دقیانوس پادشاه ستمگر رومی ها، توسط محمد الاسمر شاعر معروف مصری سروده شده,چنین آمده است: قیل عید النیروز قلت و ذکری هی عندی بالشعر و النثر احری این منها کل المسمی بنیروز هنا اوهناک فی ارض کسری ماریاض الربیع اجمل عندی من ریاض الاخلاق غصنا" و زهرا . شاعر در این قصیده ۶۰ بیتی چنین می گوید: گفتند که عید نوروز آمد و خاطره به شهادت رسیدن مصریان به دست ستمگران رومی تداعی شد. گفتم بهترین تجلیل از این خاطره گفتن نثر و سرودن شعر است. آنچه نامیده می شود به نام نوروز در این سرزمین و یا در سرزمین خسرو پرویز کجا هستند. از این حادثه گلستان بهار نزد من زیباتر از گلستان های اخلاق و شکوفه های آن نیستند
در هر حال، مردم تانزانیا و بیشتر از آنها زنگبار در این ایام همچون ایرانی ها به دامن طبیعت می روند، صله رحم به جا می گذارند و دید و بازدید های طولانی مدت از خانواده ها را آغاز می کنند. در این ایام اتحاد و همبستگی شهروندان به دلیل دعوت های جمعی از یکدیگر و تناول غذاهای مخصوص این ایام بیشتر از دیگر ایام سال است به همین دلیل مردم سعی می کنند براحتی از تقصیرات هم بگذرند، لباس های نو و فاخر بپوشند و با آتش زدن برگ های خشک و وسایل زائد زندگی ، پلیدی ها را از خود دور کنند.
اوستاي تحويل سال:
به نام اهورامزدا
اشويي خوشبختي است و خوشبختي از آن كسي است كه خواهان خوشبختي ديگران باشد
(قسمت هايي از هفتن يشت)
ايتا. آت. يَزَه مَيْدِه. اَهورِمْ. مَزدامْ. يِه. گامْچا. اَشِمْچا. دات. اَپَسْچا. اُرْوَراوْسْچا. وَنْگْهواشِ. رَئُوچاوْسْچا. دات. بوميْمچا. ويسْپاچا. وُهو.
دَيتي. كَنامْچا. ايدْيونام. هْيَتْ. اُرونو. يَزَه مَيْدِه... اَشااُنامْ. آئَتْ. اُرونو. يَزَه مَيْدِه. كودُ. زاتَنامْچيت. نَرامْچا. نااِئري نامْچا. يَئِه شامْ. وَهِه هيش. دَائِناوْ. وَهنَينْتي. وا. وِنْگْهِن. وا. وَاونَرِه. وا...
آت. ايتا. يَزَه مَيْدِه. وَنْگْهوشْچا. ايت. وَنْگْهوميشْچا. ايت. سْپِنْتِ نْگْ. اَمِشهِ نْگْ. يَوَاِجِْيو. يَوَاِسْوو. يوئي. وَنْگْهِه اُش. آ. مَنَنْگْهو. شْيِِنْيتي. ياوْسْچا. اوُايتي...
تو را اي اهورامزدا مي پرستم، كه قانون اشا را بنياد نهادي، آب ها و گياهان و روشنايي را آفريدي، كل جهان و همه نعمت ها را نيك آفريدي- مي ستاييم روان يلان و پهلوانان و مردان و زنان نيك انديشي كه با وجدان نيك بر ضد بدي ها بر مي خيزند- مي ستاييم مردان و زنان نيك انديش و جاودانه را كه همواره با منش پاك زندگي مي كنند و دایم سود رسان مي باشند.
اشویی بهترین نعمت است. اشویی خوشبختی است . خوشبختی از آن کسی است که خواستار بهترین اشویی باشد (اَشویی به چم -به معنی - پاکی در اندیشه، گفتار و کردار است با صفات نیکو)
(باشندگان سر سفره دست در دست هم می خوانند)
اَتَه جَمْيادَيَته آفْرينامي (همان شود كه آرزو كرديم).
اَغْني اَشوبيم(بشود كه از اشون ها باشيم).
هَمازوربيم. هَمازور كِرفِه كاران بيم. دور از وَنا و وَناكاران بيم.
هَم كرفه بسته كشتيان و نيكان و وهان هفت كشور زمين بيم. ديرزيويم. درست زيويم.
شادزيويم. تازيويم به كامه زيويم. گيتي مان باد به كامه تن. مينومان باد به كامه روان.
همازوربيم. همازور همااشوبيم.
اشم وهی وهشتم اَستی. اوشتا اَستی. اوشتا اَهمایه هیت اَشایه. وهشتایه اَشم
برگرفته از آریاناز
خورشید در واقع از دو کلمه خور به معنی خدا و شید به معنی درخشنده و جاوید می باشد خرابات (خورآباد یا پرستشگاه خورشید که نماد میترا است) یا از آیین های آن (سروده های حافظ گزارش انجام آیین مهر پرستی است نه اینکه انباشته ای از وازه های کنایی) سخن می گویند ویهانی (برهانی) بر این گفته است. برای نمونه در این سروده علامه طباطبایی: "پرستش به مستی است در کیش مهر...." از نوشیدن می هوم هنگام پرستش در آیین مهر پرستی سخن به میان است. پله های چیستا (عرفان) نیز بازتابی از پله هایی است که رهرو میترایی برای رسیدن به پلهٔ شیر مردی و سر انجام "پیر" شدن، باید بپیماید.
باور میترایی یا خورشید نیایش را حتی در اشعار مولانا جلال الدین که مذهب اشعری گاهی چون دماغهٔ در بحر کلامش بستر می گستراند، می توان دریافت جایی که می گوید:
نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم
چو غــلام آفتابم هـمــه ز آفــتـاب گویــم
کمتر شاعر و روشنفکر زمانه ها را تاریخ ادب سرزمین ما بیاد دارد که در ستایش و نیایش خورشید گلدسته های کلام نیاراسته باشد. اما همه گلدسته چیده اند، ولی دقیقی بلخی ابر از چهره خورشید بر کشید تا جهان از گل های هستی ما را در نور آن روشن بنمایاند، و «بدان را به دین خدای آورد».
در پرتوی این آرمان سترگ است که دقیقی بلخی پس ازبر خوانی سروده های روزگاران تابناکی مادر شهر خرد، که بدست اهریمنان آدم روی تازی در حجله دودین به ماتم فصل های افتابی خویش می گیریست، به تصویر شگفتن درخت گشن خرد در باغستان دامن ان مادر، در آن روز گاران می پردازد:
چو یک چند سالان بر آمد برین
درختی پدید آمد اندر زمین
در ایوان گشتاسب بر سوی کاخ
درختی گشن بود بسیار شاخ
دقیقی بزرگ با آوردن نام پاک زرتشت روزنه ای را به سوی گلستان رنگین اعتقاد ات اهورایی چند هزار سالهٔ مردم ما می کشاید، گلستان که در آن هزاران شاخه گل از راز و رمز خوشبختی، زیبای، لطف وسعادت همگانی انسان ها، معطر با شبنم نماز یزدان، شمیم می افشاند و:
همه بـرگ وی پند و بارش خرد
کسی کــو خرد پرورد کی مرد
خجسته پی و نام او زردهـشـت
که آهرمن بد کنش را بکـشـت
پیام ظهور اشو زرتشت در اشعار دقیقی بلخی مرحلهٔ از نهادگاری باورها و قانون زندگی بر پایهٔ خرد است، یا به بیان دیگر آغاز مرحلهٔ تدوین قانون زندگی بر اصول و هنجارهای خرد به شمار می آید. با این حال، بنیاد گذار و سرایشگر نهادینه های خرد اوستایی در شاهنامه، حضرت دقیقی بلخی را باید نام برد، اوست که کلام آسمانی اش را از زادگاه نزول فرهء یزدی بلخ، آغاز می نماید و آنگاه به شناسایی پیغمبر خرد و خردمندی رسالت او می پردازد. آموزه ها و تعالیم دینی میترائیسم مهرپرستی یا میترائیسم از دین های باستانی ایرانیان بود که بر پایه ایزد ایرانی مهر و دیگر ایزدان ایرانی بنیاد شده بود.
مهرپرستی پیرامون سده های نخستین یا دومین پیش از زایش مسیح در سرزمین های ایرانی پدید آمد و از سده نخست میلادی به شاهنشاهی روم رخنه کرد. این دین در سده های سوم و چهارم میلادی (میلادی) به اوج خود رسید و بویژه در میان سربازان رومی باورمندان بسیاری داشت. پس از فرمان تئودوس که طی آن همه کیش ها و آیین های غیرمسیحی ممنوع اعلام شد آیین های مهرپرستی نیز در مغرب زمین رفته رفته از رواج افتاد. اساس آئین مهر پرستی اساس آئین مهر پرستی اعتقاد به خدای بزرگ بنام مهر است که سایر خدایان کوچکتر در خدمت او هستند. مهر یکی از خدایان مورد پرستش نیاکان ایرانیان باستان و الهه مشترک میان هندیان و ایرانیان بوده است.
پس از اشوزرتشت آیین مهر پرستی در مقابل اعتقادات شرک آمیز رومیان و سپس در برابر مسیحیت که تازه ظهور نموده بود قرار گرفت. آیین مهر ادعای تأمین اخوت و برادری میان مردم را داشت. مهر، خدای آفتاب، الهة روشنایی و حق شمرده می شد. بر اساس اعتقادات این آیین خدای مهر گاو مقدس را قربانی می کند و از خون آن تمام موجودات زنده را می آفریند. همچنین طبق معتقدات مهر پرستان، میترا یا مهر در پایان جهان به صورت آتشی مقاومت ناپذیر جهان را فرا خواهد گرفت و به طور قطعی تاریکی ها و بدی ها را نابود خواهد کرد و سپس مردگان را دوباره زنده خواهد نمود.
مقارن استقرار آیین زرتشتی در اواخر دورة هخامنشیان، مهر پرستی (Mithraism) در ایران رونق گرفت و از این سرزمین به آسیای صغیر گسترش یافت. پرستش مهر در ایران و هند، ریشه ای بسیار قدیمی و سابقه ای طولانی دارد. در هند باستان میترا به عنوان خدای پیمان و روشنی ستایش می شد و نام او غالبا همراه با ایزد دیگری به نام وارونا ذکر می شود. نیایش مهر در اسناد مکتوب ایران باستاندر کهن ترین اسناد مکتوب ایران باستان، اشارات متعددی مبنی بر نیایش مهر وجود دارد. از جمله در کتیبه های شاهان هخامنشی، پشت دهم از اوستای متأخر و ... .در اوستا، مهر، ایزد راستی، دلیری، فروغ، روشنایی و عهد و پیمان است.
بینایی، دلیری و فریفته نشدن از صفات بارز و محنق مهر است. جایگاه مهر به پهنای کرة زمین است. در دوره ساسانیان نیز این ایزد، اهمیت و جایگاه خاصی در اعتقادات ایرانیان داشت.از ویژگی های ایزد مهر، نظارت بر عهد و پیمان، پاییدن نظم و راستی، تاختن و شکست دیوان و فریبکاران، و داوری روان ها بعد از مرگ. امروزه واژة مهر دارای معانی مختلفی است از جمله: خورشید، عهد و پیمان، دلبستگی و محبت. همچنین هفتمین ماه سال شمسی مهر است. نیز شانزدهمین روز هر ماه در ایران باستان را مهر می گفتند و از این رو روز مهر از ماه مهر، را مهرگان می نامند.
این آیین آداب و مراسم مخصوصی برای قربانی کردن گاو و نسل تهمید داشته و پیروان آن یک دیگر را اخوان یا برادران و رهبران خود را پدر و بزرگترین آنان را پدر پدران می نامیده اند.
مهر پرستان اعتقاد داشتند که خدای مهر یک بار به صورت انسانی در یک نماز ظهور کرد و شبانانی که در آن مکان به چرانیدن گوسفند مشغول بودند، به وی ایمان آوردند. آن گاه خدای مهر، گاونری را کشت و خون او را بر روی زمین افشاند. هر جا که قطره ای از خون او افتاد، سر سبز و بارور شد. وی پس از چند سال به آسمان رفت و روان او پیوسته برای کمک به بندگان خود در زمین آماده است. در اعتقادات مزدیسنایی مهر ایزد راستی، دلیری و سلحشوری، فروغ و روشنی، مراقب گاو و چهار پایان و چراگاه های فراخ، نگاهبان عهد و پیمان و مجازات کنندة دروغ گویان و پیمان شکنان است. مهر به عنوان گواه در عهد باستان در مجامع عمومی به هنگام رسیدگی به دعاوی حقوقی و قضایی، مهر را به عنوان گواه بر حکم و داد و قانون فرا می خواندند و به نامش سوگند می خوردند.
چنان چه بنیان و شالودة اساملیری حماسة ملی ایران را در نفلر بگیریم، در تطور اسطوره، به حماسه، نقش داوری و دخالت مهر در پایان دادن به زمان فرمان روایی اهریمن و آغاز سلطة اهورمزد را به گونه تمثیلی در داستان به سر رسیدن زمان ضحاک و به قدرت رسیدن فریدون می بینیم. فریدون را که تجسم و تشخص خیر است در روز مهرگان بر ضحاک که تجسم شر اهریمنی است، چیره شده وی را از تخت سرنگون می کند. یکی از ویژگی های مهم میترا در آیین مهر پرستی غربی، ارتباط و پیوند او با خورشید است. در اوستا، مهر و خورشید، دو ایزد مستقل و متمایزند.
در عهد باستان، پرستش مهر در مناطق شمال غربی ایران به ویژه در آسیای صغیر رواج داشت. کثرت نام مهر داد، اهمیت مهر را در این مناطق آشکار می سازد.آیین مهر آخرین مذهبی بود که تا قرن چهارم میلادی در برابر سبط و توسعة مسیحیت مقاومت و پایداری نمود و سپس جای خود را در این رقابت با مسیحیت، به آیین مانی داد.
دو خویشکاری اصلی میترا بر اساس کهن ترین متن های هندی، میتره دو خویشکاری اصلی دارد:
1. فرمان روایی روحانی، شامل: شاهی و شهریاری، بر پا داشتن نظم مادی و اخلاقی جهان، گرد آوردن مردم که منتج به اطاعت پنج قبیله مردمان از وی می گردد، حفظ خدایان، حفظ قانون
2. برکت بخشی، شامل: باران آوری و خداوندی بر رودها، حفظ کشاورزان. وی افزون بر این دو خویشکاری اصلی، وظیفة حفظ صلح و آشتی را نیز بر عهده دارد که جمعی میان دو خویشکاری است.
کسی که به دین مهر پرستی روی می آورد، لازم بود از هفت مرحله بگذرد و در هر مرحله به وی نامی می دادند: کلاغ، عروس، سرباز، شیر، پارسی، پیک خورشید، پدر. سپس مراسم نان و عسل که یاد آور مراسم نان و شراب مسیحیت است، انجام می شد و سرانجام، وی را با خون گاو تعمیم می دادند. از آن جا که به عقیدة مهر پرستان، خدای مهر در آغاز در غاری ظاهر نشد، آنان معابد خود را در غارها می ساختند و درون آن به پرستش مهر می پرداختند. پرستش گاه های مهری را معمولا مهرابه می خوانند. ظاهرا غار نشانه و رمزی از جهان خاکی است و سقف هلالی شکل غاز نشانه گنبد آسمان است. داخل اغلب مهرابه ها به صورت راهروی باریکی است که در دو طرف آن سکوهایی برای نشستن مهر پرستان قرار دارد و بر دیوار مقابل، نقوش تمثیلی این آیین مصور شده است. از میان نقش های مهری، تصویری که اغلب پرستش گاه ها وجود دارد و اساسی ترین موضوع این آیین است، نقش گاو کشی مهر است.
اغلب محققان، قربانی گاو را که موجب رویش گیاهان و حیات موجودات دیگر می شود، مبین امر خلقت دانسته اند. بزرگ ترین معضل تحقیق دربارة آیین مهریبزرگ ترین معضل تحقیق دربارة آیین مهری، عدم وجود منبع و مأخذی است که حاوی اطلاعاتی مستقیم دربارة اصول و مبانی اعتقاداتی مهر پرستان باشد.علاوه بر تصویر قربانی که یکی از وجوه مشخص آیین نیایش مهر و تعالیم سری اوست، در نگاره های میترایی اغلب تصاویر مربوط به زایش میترا از دل سنگ دیده می شود.
کیش مهر از زمرة آیین های ثنوی به شمار می رود. ثنویت در این دین، تنها یک تصور متافیزیکی نبود، بلکه اساس یک سیستم اخلاقی بارز و تلقی خاص از زندگی را تشکیل می داد. امید به تفوریالقی دنیوی و فلاح اخروی، انگیزه پرهیزکاری و پاکدامنی، سخت کوشی و رشادت، قاطعیت و رعایت جدی مقررات و علم پژوهی پیروان این مسلک است. تفاوت عمدة این گونه تعالیم با آموزه های اغلب آیین های دیگر عرفانی در آن است که مرد مؤمن پیرو میترا، به جای اعتکاف و گوشه گیری و ترک علایق مادی و رها کردن امور دنیوی- به منظور تزکیة نفس- مرد عمل و رشادت و دانش اندوزی است.گرویدن به آیین مهر به مثابه خدمت نظامی بوده و مهر پرستان زندگی در جهان خاکی را نبردی در راه خدای پیروز می دانستند.
هم چنان که نظام و نظامی و نظامی گری ار امور مردانه است، آیین مهری نیز ظاهرا مردانه بود و نشانی از تشرف زنان به این دین و دخالت و شرکت آنان در مراسم و آیین های مذهبی به چشم نمی خورد. افسانه پیدایش میتراافسانه پیدایش میترا بدینگونه روایت شده است که وی نخستین بار از سنگی بوجود آمد ودر همان آغاز مورد پرستش شبانان کوهپایه قرار گرفت. میترا با خورشید هماهنگ شد و یک گاو نر وحشی را به دام انداخت و انرا به درون غار کشید. گاو از دست وی گریخت. خورشید به کلاغ فرمان داد تا گاو را بکشد. از درون گاو خوشه گندم و درخت انگور روئید. عقرب وافعی ومورچه مشغول به خوردن اعضاء تناسلی او شدند. میترا به آسمان عروج کرد وبار دیگر به زمین برگشت و به مردگان قدرت رستاخیزی داد. خوبان را از بدان جدا کرد و آنگاه گاوی را قربانی کرد و با شیره مقدس مخلوط نمود و این معجون را به دست عادلان قوم سپرد. هر کس از این مشروب بخورد جاودانه خواهد شد. از اینرو بیشتر معابد میترایی در درون کوه ها ودر دهانه غارها بنا گذاشته می شد. ضمن اینکه اینان در اول مهر گاوی را با عزت و احترام در حالیکه آذین بسته بودند بعد از عزاداری قربانی نموده واز آن می خوردند تا از وجود معبود چیزی در میان وجود آنان باشد.
مهر پرستان هر سال در ماه مهر گاوی را زینت کرده و با جلال و جبروت به میدان آورده، آن را ذبح می کردند، پس از عزاداری گوشت گاو را پخته و می خوردند. فلسفه این کار این بود که می خواستند از وجود معبود در آنان چیزی بماند تا آنها را به سوی معبود راهنمایی کند.... میترا مظهر پاسداری و ایمان بوده است ... او خدایی است که حافظ عهد و پیمان و میثاق و نگهبان قول و قرار در برابر غدر و فریب و نقض پیمان است.
کسی که به دین مهر پرستی روی می آورد، لازم بود از هفت مرحله بگذرد و در هر مرحله به وی نامی می دادند: «کلاغ»، «عروس»، «سرباز»، «شیر»، «پارسی»، منسوب به قمر (ماه)، «پیک خورشید» و «پدر».اساس «مهر پرستی» یا «میترائیسم» بر این اعتقاد است که «مهر» خدای بزرگ است و خدایان دیگر کوچکتر از او. و دو فرشته به نامهای «راشنو» و «سرائوشا» زیر فرمان میترا هستند که مجازات گناهکاران را بر عهده دارند. و در مقابل خدا و ملکوت (روشنایی و فراوانی)، تاریکی و پلیدی قرار دارد که در آن «دیوان» فرمانروائی دارند. اعتقاد به قوای دوگانه از خصوصیات ایرانیان باستان بوده است. آئین میترایی تجلی یک دین دامداری بود به اقتضای شغل این اقوام مهاجر. از نظر میترائیان چیزی از نظر او مخفی نبود. او مالک دشت های سرسبز و رمه های زیاد بود. میترا چشم روز بود و خورشید افول ناپذیر. او نسبت به افراد پلید و بد اندیش بسیار بیرحم و قهار ولی نسبت به افراد نیکوکار مهربان و دلسوز می نمود. در مقابل این خدای روشنایی و ملکوت دیو قرار داشت که خدای تاریکی بود. میترا پرستان معتقد به پاداش و کیفر اخروی بودند و به حیات جاودان اعتقاد داشتند.
از این رو در انجام کارهای نیک رغبت زیادی از خود نشان میدادند.از نظر میترا پرستان دو فرشته بنامهای راشنو و سرائوشا زیر نظر میترا مجازات گنه کاران را به عهده دارند.آئین میترا مبتنی بر قداست آتش وسایر قوای طبیعت بود و روحانیان این آئین، مسلط بر زندگی مردم و حاکم بر مصالح آنان بودند. آمیختگی آئین مهرپرستی با عقاید جادوگری آئین مهرپرستی توام با عقاید عجیب به جادوگری بود و روحانیون این آئین معتقد بودند که با این اعمال پیچیده عبادی می توانند راه نجات پیروان خود را نشان دهند. مهرپرستی یا آیین مهر بر پایه پرستش ایزد ایرانی مهر (میترا) بنیاد شده بود. به دلیل ارزشمندی خورشید در این دین برخی آن را خورشید پرستی دانسته اند.
از زمان های دور پیش از تاریخ ایرانیان پیرو آیین مهر یا کیش بغانی بودند. آیین مهر یک دین یا قانون تدوین شده نیست آیین و سنتی است که آغاز آن تاریک است. در زمان هخامنشی مهر همپایه اهورامزدا و آناهیتا بوده است. هرودوت میگوید مهر از ایزدان به نام ایرانی بوده است و به نام او سوگند یاد می کردند و شاه ایران تنها در جشن مهرگان مست می شده است. دین مهر ۸ هزار سال قدمت دارد. بر اساس شواهد اشکانی شاهان اشکانی به آیین مهر اعتقاد داشتند و در زمان آنها بود که این آیین جهانی شد. آنان نیز به مهر سوگند یاد می کردند. همچنین شاپور دوم ساسانی به مهر سوگند خورد که آسیبی به پادشاه ارمنستان نمی رساند. در نقش رستم هم میترا دیده می شود همچنین بر بالای دو طاق کوچک و بزرگ در کرمانشاه موسوم به طاق بستان دو فرشته میترا وجود دارند
به هر روی عدد هفت در آئین مهر پرستی مقدس است. درجات هفتگانه مهرپرستی به قرار زیر بود:
۱ء کلاغ منسوب به عطارد
۲ء همسر منسوب به زهره
۳ء سرباز منسوب به مریخ
۴ء شیر منسوب به مشتری
۵ء پارسا منسوب به قمر
۶ء پیک خورشید منسوب به مهرپیما
۷ء پیر مرشد منسوب به زحل
جوانان تازه وارد به پیشگاه میترا معرفی شده و به درجه نخست از این هفت مرتبه دست می یافتند و تحت تعالیم روحانیون سعی در رسیدن به سایر درجات داشتند. آزمایش های مهر پرستانچشمان نو آموز را میبستند مهیار نو آموز را به جلو میراند سپس ناگهان او را هل می داد و شخص دیگری پیش از زمین خوردن او را در آغوش می گرفت که به این شخص ناجی گفته می شد. در منابعی گفته شده که مچ دو دست نوچه را با روده مرغ می بستند سپس آنها را درون برکه آبی می انداختند شخصی با شمشیر روده را پاره می کرد که همان ناجی بود. ترساندن نوچه، خوابیدن در قبر، شنای طولانی، مبارزه با گاو، گرسنگی طولانی، ماندن در آب یخ زده، روزه داری از دیگر آزمایش ها بوده است. به قولی نوچه باید چهل آزمایش را پشت سر می گذاشت تا به سلک مهریان در آید. باد از انجام این آزمیش ها نوچه درون آب می رفت و هنگام بیرون آمدن می گفتند که حیات دوباره پیدا کرده است. سپس قسم می خورد و خالکوبی می کرد. هنگام قسم خوردن نوچه دست راست را بلند می کرد. و اینگونه شخصی می توانست به آیین مهر در آید.
مهرپرستان در هنگامی که در مهرابه جمع می شدند گاوی را قربانی می کردند. گوشت این حیوان را کباب می کردند و خون آن را در جامی در زیر مهراب می ریختند. این خون را با شیره هوم و شراب مخلوط می کردند و به آن آب حیات می گفتند. این آب مقدس را در جام های مخصوص به نام دوستکامی می ریختند. و حاضران آن را به همراه کباب و نان می خوردند. سپس سرودهایی در سپاس از مهر می خوانده اند. در مهرابه ها شمع و آتش روشن می کردند که نماد مهر بود. مهرابه ها در آیین مهرپرستیبه پرستشگاه های مهرپرستان مهرابه گفته می شود. که از مهر آبه ساخته شده است. آبه به معنی جای گود است.
ساختمان مهرابه ها از یک ورودی سپس دهلیز درونی که به سه راهرو منتهی میشد تشکیل شده است. تالار روبرویی بزرگ بوده و تالار اصلی معبد بوده است. دو راهرویی که در سمت چپ و راست قرار داشتند تنگتر بوده و سقف آن هم کوتاهتر است. مهراب بالای تالار اصلی قرار می گرفت و عبارت است از گودی اندکی در دیوارکه نقش مهر (و گاهی مجسمه او) در حال کشتن گاو در آن دیده می شد دو مهربان نیز در دو سوی او دیده می شدند. در دو طرف تالار اصلی نیمکت هایی سنگی قرار می دادند. روشنی مهرابه از روزنه های کوچک سقف و یا پنجره های باریک تامین می شد، به طوری که فضای مهرابه تقریبا تاریک بود. و این برای آن بود که حالت اصلی غار حفظ شود. نمادهای آئین مهر پرستی نمادهای آئین مهر پرستی عبارت است از:
۱ء صلیب: علامت صلیب از علائم مهر پرستان است. مهریان به صلیب شکسته نیز به نام چرخ خورشید احترام می گذاشتند. این نماد نشانه چرخ خورشید است.
۲ء درخت کاج: در میان مهر پرستان به درخت کاج اهمیت به سزایی داده می شود
۳ء ناقوس: در آیین مهرپرستی از ناقوس استفاده می شده که در کلیسا نیز این موضوع دیده می شود. گردونه مهر یا گردونه خورشید که به چلیپای شکسته یا همان صلیب شکسته نیز مشهور است، نماد و نشان واره بسیار کهنسالی ست که آن را به قوم آریا و سرزمین ایران نسبت می دهند، هرچند که یافته های باستان شناسی در زمینه ی پیشینه ی گردونه ی مهر بسیار اندک و تفسیر پیرامون آن بسیار دشوار است، اما از همین یافته های نادر باستان شناسی می توان چنین برداشت کرد که گردونه ی مهر نمادی مختص ایرانیان باستان بوده و به احتمال قریب به یقین، این نشانواره از نمادهای آیین مهری یا میتراییسم بوده است.
آیینی که پیش از ظهوراشو زرتشت در ایران رواج داشته و بعدها (حدودا در سده یکم پیش از میلاد ) به غرب آسیای صغیر گسترش یافت. خصوصا ورود آیین مهر به روم و اروپا کاملا محسوس است، چنانکه دستاوردهای باستان شناسی در این زمینه این امر را تأکید می کنند. البته این در حالی است که پس از قدرت یافتن مسیحیت در اروپا و رقابت سرسختانه ی دین مسیحیت با آیین مهر پرستی، سرانجام مسیحیت در اواخر قرن چهارم میلادی بر دین میتراییسم چیره شده و در این میان آثار باستانی مهری بسیاری توسط مسیحیان نابود شده و یا تغییر شکل یافتند. گرامی داشت نماد گردونه مهر، ریشه ای بس کهن دارد. گروهی از محققان بر این باورند که این نشانواره نمادی از خورشید است که به مرور تغییر شکل داده شده.
گروهی نیز بر این باورند که در جامعه های آغازین، مردم به نماد چلیپا چون مظهر آتش، احترام می گذاشتند و این نماد، نقشی از ابزار ابتدایی برای بدست آوردن آتش بود. ذکر یک تاریخ و مفهوم دقیق و حتی ذکر یک تاریخ حدودی پیرامون زمان پیدایش گردونه ی مهر بسیار دشوار و دور از دست است. این امر دلایل گوناگون دارد. یافته های باستان شناسی پیرامون گردونه ی مهر، هر چند که اصالت آن را به سرزمین ایران نسبت می دهند اما در بسیاری از نقاط جهان و با قدمتی بسیار دور نیز مشاهده می شوند. در بسیاری از تمدن های باستانی کهن، این نماد مشهود است و نیز در سرزمین های بسیار دور نیز مشاهده شده. علاوه بر آن یکی از دلایل آنکه مفهوم گردونه ی مهر به درستی در متون و لوح های باستانی ذکر نشده آن است که آیین مهر، آیینی بسیار راز آمیز بوده و پیروان آن، مفاهیم آیینی را به صورت یک راز به نسل های بعدی منتقل می کردند.
از این رو نه تنها مفهوم گردونه ی مهر، بلکه بسیاری از آداب و رسوم و باورهای مهری (میترایی) نیز در پرده ای از ابهام نهفته است و معدود اطلاعاتی که امروزه در دست است از تفسیر تصاویر به جای مانده بر مهرابه های میترایی و مختصر متون قدیمی به جای مانده استخراج شده. این در حالی ست که بسیاری از مسیحیان و مخالفان آیین مهر در اروپا، علاوه بر تخریب و نابودی آثار مهری، متون مهری کاذب و دروغینی نیز بر جای گذاشتند تا وجهه ی دین مهری را در نزد عوام و آیندگان خدشه دار جلوه کنند.
آنچه در میان تفاسیر مختلف پیرامون معنا و مفهوم گردونه ی مهر مورد توجه می نماید علاوه بر مفهوم نماد خورشید، مهر و آتش، اشاره ی این گردونه به آخشیج های چهارگانه است که ممکن است نشانواره ی گردونه ی مهر به معنای آن باشد. آثار آیین مهر در زندگی مردم آن زمانآگاهی در این باره را بایستی از اوستا کسب کرد.
در آغاز «مهریشت» به عظمت دیرین و مقام بعدی مهر که در مقام به گفته ی اهورامزدا مطابق با خود اوست، بر می خوریم. شاید بر همین مبنا بوده باشد که اردشیر دوم و سوم نام مهر و اهورامزدا را در یک ردیف آورده اند. آن گاه به مبدای می رسیم که کیفر دهنده ی سخت و بی گذشت پیمان شکنان می باشد. یعنی مهر دروج، و مهر دروج کسی است که به نام مهر و میانجی شناختن وی، پیمان و عهد با کسی منعقد کرده و پس از آن پیمان شکنی کند. این کسان توسط خداوندگار میترا به سختی مجازات می شوند. اما پاداش نیز می دهد، پاداش به کسانی که دروغ نگویند، پیمان شکنی نکنند و این چنین کسانی ار فرزندهای شایسته می بخشاید.
مردمی که به شهرنشینی روی آورده اند، در طلب خان و مان و آسایش و راحت می باشند، و مهر نیز به نیک گرایان بخشنده ی خوشی، آسایش و خان و مان است. مهر آن کسی است که با هزار گوش و هزار چشم هموراه بیدار و مترصد اعمال مردمان است. مهر در میدان و صحنه ی نبرد، آن جنگجویانی را ظفر و پیروزی می بخشاید که از مؤمنان به او باشند، راست گرای، پیمان دار، درست کار و وارسته باشند. از برای مهر تفاوتی در درجات و مقام اشخاص نیست و از بزرگ و کوچک، بلند مرتبه و کوچک مرتبه نمی توانند به او دروغ بگویند، و هر گاه کسی به دروغ گرایید و پیمان شکست به زودی به کیفرش می رساند. به همین سبب است که آریاییها این چنین به مهر گرایش دارند.
مهر مظهر حفظ قانون است، نظم و قانونی که از برای یک جامعه شهری بسی لازم است و قوامش بدان وابسته می باشد. بزرگ ترین کار مهر که نظارت کامل به عهد و پیمان و پیمان داری است، سبب شد که طبقه ی جنگجویان و پیکاریان به او سخت دل بسته شدند، آنچه که سربازان را به فرماندهان وابسته می سازد، حفظ سوگند و نگاهداری پیمان است به همراه نظم و انضباط، و مهر نیز خدای حافظ این اصول است. به همین جهت بود که مدت هایی بعد سربازان رومی که در آسیای کوچک با میترا آشنا شدند سخت به او دل بسته و آیین میتراپرستی را که با بسیاری از عناصر دیگر چون سلحشوری و عیاری آمیخته شده بود در روم و قسمت اعظم اروپا و آسیا و شمال آفریقا رواج دادند.
نشانه های مهر پرستی در عزادارییکی از نشانه های جالب به جای مانده از این تمدن آیین های سوگواری است. در این آیین های سوگواری و شیوه های برگزاری و زمان و مدت آن، همگونی بسیار زیادی می توان دید، البته آیین های سوگواری در فلات ایران فقط به همین خلاصه نمی شود. در سمت دیگر ایران یعنی جنوب شرقی هم آیین های دیگری وجود دارد. همچنین در شمال شرقی ایران نشانه های زیادی از آیین های سوگ سیاوش هست مثلا در شمال بخارا آیین هایی هست که در تاریخ بخارا که ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی، یک هزار سال پیش آن را مکتوب کرده است، عنوان شده و اطلاعاتی را پیش روی ما می گذارد که این آیین ها از ۳ هزار سال پیش مرسوم بوده است.
آیین های سوگ سیاوش که در تمام ایران چیزهایی از آن به جا مانده است باز هم مشترکات فراوانی با آیین عزاداری محرم دارد. یکی از آیین های به جا مانده از سوگ سیاوش «چمر» در میان لرها و بختیاری هاست که معمولا در سوگ یک جوان بزرگ و رشید و اشخاص مهم برگزار می شود. سوگواری هایی هم وجود دارد به نام «آیین مهر» که به آیین مهری در ایران مربوط می شود، آیین های مهری بعدها که از ایران به امپراطوری رم رفت بشدت در آن جا رواج پیدا کرد و در مراکز و معابد مهری رشد کرد. آیین های سوگواری به نام مصیبت مهر در آن جا اجرا می شد و بعدها که رومی ها آیین های مسیحی را پذیرفتند، بسیاری از مراسم و آداب و سنن مهری در قالب دین جدید مسیحیت مطرح شد، از جمله مراسم مصیبت مسیح که هنوز هم در اروپا، در برخی نقاط، کمابیش رواج دارد و دنباله مراسم مصیبت مهر است که ریشه های آن در ایران است. در واقع ظرف آیین های سوگواری در ایران وجود داشته است.
بعدها که حادثه شهادت حسین در کربلا اتفاق می افتد، فصل جدیدی در آیین های سوگواری در ایران باز می شود و در واقع آیین های جدیدی در قالب سنت ها و سوگ های ایرانی ریخته می شود و طبیعی است که در شیوه ها و آیین های قبلی و بسیار گسترده تر از آنها در تمام سرزمین های ایران رواج پیدا می کند. مراسم ماه محرم در جاهایی برگزار می شود که در حوزه فرهنگ های ایرانی هستند، مانند لبنان، سوریه، هند و ترینیداد که فرهنگ ایرانی به قول چامسکی از سوی کارگران هندی در آنجا رواج پیدا کرده است. به هر حال منشأ تمام این مراسم، حوزه فرهنگی ایران است. شیوه های برگزاری مراسم ماه محرم بسیار متنوع و گوناگون هستند، مانند دسته گردانی، نخل گردانی و علم گردانی که همگی در قالب دسته گردانی برگزار می شوند
گردآوری:آریاناز
این ۹ بند یا نه تکه، بیانگر ۹ اصل دین زرتشتی است که چکیده پیام های او را به ما می رساند که من سعی می کنم اکنون برای شما به طور بسیار فشرده بیان کنم، آنگاه خواهید دید که چرا و چگونه، این پیام ها که پایه دین اشوزرتشت شناخته شده است، هرگز قدیمی نمی شود و نه تنها برای انسان های امروزی تازه و بکر و عملی و قابل پیاده کردن است، بلکه تا انسان وجود دارد، اگر هر کس، در هر زمانی این اصول را پایه باورهای خود قرار دهد و به آنها پایبند باشد، هم می تواند فرد شایسته ای باشد و هم می تواند جامعه خود را به سوی کمال و رسایی راهنما باشد:
روز درختکاری یکی از روزهای سال است که در آن مردم تشویق به کاشتن نهال میشوند. این روز در چندین کشور گرامی داشته میشود. این روز معمولاً در روزهای پایانی زمستان یا روزهای نخست بهار است. در ایران این روز ۱۵ اسفند (۵ مارس) هر سال است. در ایران (هفته منابع طبیعی از ۵ تا ۱۲ مارس) و آفریقای جنوبی (۱ تا ۷ سپتامبر) علاوه بر این، هفتهای برای گرامیداشت گیاهان تعیین شده است.
این روز برای نخستین بار توسط جولیوس استرلینگ مورتون از ایالت نبراسکا در ۱۰ آوریل ۱۸۷۲ پایه گذاشته شد. در ایالات متحده بعدها این روز (Arbor Day)، به چهارمین جمعه آپریل (آوریل)، منتقل شد.
نیایش بر سر ميز پیش از خوردن خوراک، نوروز، چهارشنبه سوري، جشن هاي گوناگون و رفتارهاي ناب اجتماعي بازمانده اي از آن است. تقريبا تمامي رفتارهاي اجتماعي آنان از نظر جامعه شناسي قابل بررسي و مقايسه با رفتار ايرانيان است. آداب و رسوم دفن مردگان، احترام به بزرگان خانواده، جايگاه زن و مرد و ... از نمونه هاي بارز آن است که اشتراک فراواني با ايران باستان دارد.
در حاشیه کویر شهداد شهری در ابعاد بسیار کوچک که در خانههای چند وجبیاش آدم کوتولههایی سکونت داشتهاند پس از قرنها فراموشی سر از خاک بیرون آورده تا تمدنی با بیش از 5 هزار سال حکومت را که در سینه این شهر کوچک و اعجابآور مدفون بوده، آشکار کند