سفره نوروز و فلسفه آن
نوروز بدون شک مهم ترین جشن ایران امروز است.
جشنی که آنچنان با نام ایرانی و ایران آمیخته است که نمی توان آن را از ایران جدا نمود.
نوروز در بین قوم های مختلف ایرانی با سنت های گوناگون و البته شبیه به یکدیگر برپا می شود و به همراه خود هزاران نکته را دارد.
در این جا به آیین های نوروز در نزد زرتشتیان، دلایل برپایی این جشن و خوان نوروزی می پردازیم.
فلسفه برگزاری نوروز را می توان از سه دیدگاه نگریست:
1-دیدگاه نجومی، در این دیدگاه به این نکته اشاره می شود که خورشید بعد از ۳۶۵ روز و یک چهارم روز دوباره وارد برج حمل می شود و همزمان است با رستاخیز طبیعت.
2-دیدگاه تاریخی یا اسطوره ای اشاره دارد به جمشید شاه پیشدادی که پس از انجام دادن کارهای گوناگون، روزی برای نشستن بر تخت انتخاب کرد و آن را نوروز نام نهاد.
3-از دیدگاه دینی با توجه به اینکه در چهره همس پت میدیم گاه و با آفریدن انسان، آفرينش خداوند کامل می شود، فردای آن روز که هم زمان با اورمزد از ماه فروردین باشد را جشن می گیرند.
آداب نوروز
همانگونه که در فروردین یشت آمده است فروهر درگذشتگان قبل از آغاز چهره ششم گاهانبار از جایگاه خود فرود می آیند و این نوشته در سنت زرتشتیان بدین صورت شکل یافته است که: زرتشتیان هنگامی که ده روز مانده به آخر سال، خانه و اطراف محیط خود را پاکیزه می کنند و لباس نو تهیه می کنند در پنج روز پایان سال که چهره ششم گاهانبار برگزار می شود برای خیر و برکت همگان خوراک ها تهیه می کنند و داد و دهش انجام می دهند، چوبهای خوشبو بر آتش می نهند و در شب پایان سال نیز در بالاترین مکان پشت بام خود آب تازه (نمادی از خورداد امشاسپند و مایه روشنایی و برکت در زندگی)، چند شاخه درخت مورد (به نشان امرداد امشاسپند به منظور جاودانگی و زندگی پر از خوشی و خرمی و سربلندی داشتن) و سیر و سداب (برای سلامتی و زدودن ناپاکی ها) تهیه می کنند.
خلاصه آنچه که مایه خیر و برکت و شادی انسان ها می شود و فروهر های درگذشتگان را از داشتن زندگی خوب و سرشار از پاکیزگی و خوشبختی بازماندگان خود خشنود سازد تهیه می کنند و در سپیده دم صبح نوروز بر پشت بام آتش روشن می کنند و با خواند اوستا و نیایش، به بدرقه روان و فروهر درگذشتگان می روند و زندگی سرشار از نعمت، برکت و فراوانی را خواهان می شوند.
در آغاز سال نو چند ساعت قبل از تحویل سال، خوان نوروزی را می گسترانند و پس از نو شدن سال به آتشکده ها می روند و ستایش اهورامزدا را به جا می آورند، سپس به خانواده هایی که عزیزان خود را در سال گذشته از دست داده اند سر می زنند و یادشان را گرامی می دارند. پس از آن به دید و بازدید های نوروزی می پردازند.
هفت سین
بدون شک آن چیزی که امروز ما هفت سین می نامیم در طول تاریخ تغییراتی یافته تا اکنون به هفت سین رسیده است. دیدگاه های گوناگونی در مورد هفت سین گفته شده است که در عین متفاوت بودن همگی آنها می توانند شکل دهنده قسمتی از سرگذشت سفره نوروزی باشند. و اما برخی از این دیدگاه ها: عقیده بر آن است که در زمان ساسانیان نوعی سینی از جنسی خاص ( احتمالاً کائولین ) وارد ایران شده است و چون در آن زمان ارزش زیادی داشته است در چیدن خوان نوروزی از آن سینی ها استفاده می کردند. این ظرف ها را در ابتدا چینی می نامیدند ( به دلیل آنکه از چین به ایران آورده شده است ) و بعد ها نام سینی را گرفته است و البته با توجه به مقدس بودن عدد ۷ در نزد ایرانیان هفت سین شکل گرفته است.
باور دیگر این است که در زمان ساسانیان هفت نوع غله متفاوت را در ظرف ها یا قاب ها یا بر روی ستون های خاصی می کاشتند و هر کدام از این غله ها بهتر عمل می آمد در سال آینده از آن غله استفاده می کردند. بدین ترتیب متوجه می شدند که از بذرهای موجود کدام یک بهتر به عمل می آید و دارای کیفیتی بهتر است.اعتقاد دیگر بر این است که هفت سین نمادی است از هفت امشاسپند و از آن ریشه گرفته است. برخی نیز بر این باور هستند که هفت سین نخست هفت شین بوده و در ابتدا هفت نوع دانه و یا میوه یا گیاه چیدنی بوده است که بعدها پس از اسلامی شدن کشور به هفت سین تبدیل شده است.
سفره نوروزی
پیش از سال نو شدن، زرتشتیان خوان نوروزی را می گسترانند و نمادهای امشاسپندان و یا بهترین و ساده ترین چیزهایی که نشانه برکت و مایه سلامت انسان ها و نشانه ای از نعمت های اهورامزدا است را بر سر سفره می گذارند که عبارت است از:
کتاب اوستا یا کتاب مقدس: برای همیشه به یاد پروردگار / خدا بودن و برخی هم از چند صد سال پیش دیوان حافظ هم می گذارند
نان: نشانه برکت (در قدیم نانی از هفت نوع غله و حبوبات تهیه می شده که کنایه ای از داده های اهورامزدا بوده است)
تخم مرغ: اشاره به نطفه و نژاد است و نمادی است از وهمن امشاسپند
آیینه: به معنی چشم روشنی و یکرنگی و با ایمان بودن
سمنو: که از جوانه تازه رسیده گندم تهیه می شود و نشان توانمندی و رشد و نمو است
سنجد: به نشان عشق و دلدادگی
انار: نشانه همبستگی و اتحاد
سماق: چاشنی زندگی
سیر و سرکه: برای گندزدایی
سیب: نشانی است از عشق و زایش و تندرستی
شیر تازه: شیر تازه را باخرما و پنیر و کوبیده گیاه هوم آمیخته و در نوروز می خوردند که اشاره بر نوزایی آدمی و رستاخیز طبیعت بوده و اکنون زرتشتیان شیر را به یاد وهمن امشاسپند ( به معنی نیک اندیشی ) که در نقش مادی نگهبان حیوانات است، بر سر سفره می گذارند
آفرینگان آتش( آتشدان)، بوی خوش و شمع که نماد اردیبهشت امشاسپند به معنی بهترین راستی و پاکی و نگهبان آتش است سر سفره حاضر و با بوی خوش مثل سندل و عود واسپند و کندر و... هوا را خوشبو ومعطر و شاداب می کنند.
سکه: نشانه ای از شهریور امشاسپند است و به معنی شهریاری می باشد. زيرا سكه همانند انسان هيچ گاه ارزش خود را از دست نمي دهد
سفره سفید یا سبز: همان سفره نوروزی است که آنرا به نشان سپنتاآرمئیتی ( سپندارمزد ) به معنی مهر و فروتنی و عشق پاک و پارسایی می گسترانند.
آب را به همراه آویشن و انار در ظرفی زیبا قرار می دهند. آب نمادی است از خرداد امشاسپند به معنی رسایی و کامل شدن، آویشن نیز نشانه ای است از مهر و خوشبویی و سلامت.
گلدان گل و سرو و شمشاد و سبزه های نوروزی (در برخی مواقع از هفت نوع حبوبات تهیه می شده) که بر سر سفره قرار می گیرد همگی به یاد امرداد امشاسپند به معنی بی مرگی و جاودانگی. برسم: در قدیم مرسوم بوده، که از شاخه های درختان خاصی مانند انار، بید، زیتون، گز و ... تهیه و به صورت رشته های مشخص سه تایی یا هفت تایی و... در کنار هم بسته می شده است. بر سر سفره نوروزی به نشانه سپاسگزاری برای بهره مندی از نعمت گیاهان و نباتات که مایه تغذیه انسان و حیوان است، قرار می دادند
ماهی: اشاره به ایزد آناهیتا ( آب ) به معنی جنب و جوش و بالندگی در زندگی و شاید کنایه ای بر برج حوت و ماه اسفند نیز باشد- که اعتقاد بر این است پس از دوستی با کشور چین رسم شد ماهی بر سفره قرار گیرد
پس از نو شدن سال و نیایش به درگاه خداوند با گلاب و آیینه و پخش شیرینی و نقل به یکدیگر شادباش می گویند. در قدیم همچنین مرسوم بوده که مقداری خشکبار (مانند برگه هلو، زردآلو، انجیر و...) در ظرف آبی می ریختند و بر سر سفره نوروزی قرار می دادند. در ایام نوروز از این مخلوط به جای میوه نوروزی استفاده می شده است.
برگرفته از انجمن يانش وران مانتره