سام هرمز جمشيد منكشا -يكي از دو فيلد مارشال تاريخ هند- Sam Hormuz Jamshidji Maneksha
او يكي از دو فيلد مارشال تاريخ هند است. پدر او كه يك پزشك پارسي بود و از گجرات به پنجاب نقل مكان كرده بود آرزو داشت كه «سام هرمز» پزشك شود كه وي وارد دانشكده افسري شد و در برابر اعتراض پدر همان حرفي را زد كه قبلا به او در مورد سبيل گذاشتن زده بود. سام به پدرش گفته بود: من يك پارسي هستم؛ مردان پارسي سبيل نمي تراشند و سپاهيگري را بر پيشه هاي ديگر ترجيح مي دهند و او بايد افسر ارتش شود. «سام» آن چنان مهارت نظامي به دست آورده بود كه با درجه سرواني فرمانده هنگ و آن هم هنگ «گورخا» شد و اين هنگ بود كه در جريان جنگ جهاني دوم در جبهه برمه، ضد حمله به ژاپني ها آغاز كرد. در اين جنگ، سام گلوله خورد، زخمي شد و مدال گرفت. او در دو جنگ ديگر در شبه قاره شركت جست. سام نه تنها دست به شمشير بلكه دست به قلم هم بود. در سال ۱۹۶۱ كه خطر تصرف «لاداخ» از سوي چين احساس مي شد، سام هرمز جمشيد در مقاله اي از سياست هاي «كريشنا منون» وزير دفاع وقت هند انتقاد كرد و علنا نوشت كه منون از فنون نظامي بي اطلاع است و يا سوء نيت دارد. به همين دليل هنگامي كه در سال ۱۹۶۲ نيروهاي هندي در لاداخ از برابر چينيان گريختند او را مامور جبهه كردند و سام كه درجه ژنرالي داشت در فرماني خطاب به نظاميان تحت فرمان خود نوشت: مي دانيد كه من يك پارسي ام و عقب نشيني در ذات ما گناه است. بنابراين، جز با دستور كتبي هرگونه عقب نشيني ممنوع و مرتكب به دادگاه صحرايي فرستاده خواهد شد و تا من زنده باشم دستور عقب نشيني داده نخواهد شد. با همين فرمان، هنديان ايستادند و اراضي بيشتري را از دست ندادند.
«سام» عقيده داشت كه گفتن دروغ و يا لب فروبستن از مطلبي كه آماده خروج از دهانست، فشاري سنگين براعصاب وارد مي سازد و باعث كوتاهي عمر خواهد بود. لذا هر چه را كه مي خواست مي گفت و با همه خودماني بود از جمله با نخست وزير هند. يك بار در حضور جمع، در برابر يك تصميم بسيار جدي نظامي بانو گاندي نخست وزير وقت هند گفته بود: اطاعت، عسلي (سويتي = شيرين).
سام از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۳ رئيس ستاد ارتش هند بود. ازكارهاي مهم او در اين مدت لشكر كشي به بنگال شرقي و شكست دادن و اسارت دهها هزار نظامي پاكستاني ازجمله چند ژنرال و هموار ساختن راه براي تاسيس جمهوري بنگلادش بود. با اين پيروزي، هنديان وي را «سام بهادر = سام دلير = Sam Bahadur» كار ديگر او طرح توليد مشترك اسلحه با دولت مسكو بود كه هنوز ادامه دارد. وي در سال ۱۹۶۹ به شاه (پهلوي دوم) كه در سفر هند بود اندرز داده بود كه او نيز اين طرح دنبال كند و خود را از چنگ آمريكا نجات دهد كه سلاحهاي از رده خارج شده اش را تا چند برابر ارزش به ايران مي فروشد و قسمتي از درآمد ايران از نفت را به عنوان دستمزد مستشارانش كه نظامياني درجه دوم هستند مي گيرد.
فيلد مارشال سام هرمز منكشا در سال ۱۹۷۳ خود را بازنشسته كرد ولي تا سال ۲۰۰۴ (نود سالگي) در هر مراسم نظامي و رژه واحدها با لباس فيلدمارشالي و نشانهايش شركت مي كرد. رسانه هاي هند در اكتبر ۱۹۸۰ كه نظر او را درباره حمله نظامي عراق به ايران پرسيده بودند گفته بود: حيف كه پير شده ام وگرنه به ايران مي رفتم و داوطلبانه در دفاع از سرزمين نياكان شركت مي جستم. به گزارش رسانه هاي هند، وي در اظهارات خود از ايران به عنوان «خاك پاك» ياد كرده بود. وي درباره حمله صدام به رسانه ها گفته بود: برويد ببينيد كه پشت سر اين حمله چه قدرتي قرار دارد؛ جنگ ادامه سياست است.
درگذشت فيلد مارشال پارسي هند، مردي كه ايران را «خاك پاك» مي خواند. پارسيان و آريايي هاي جهان جمعه، ۲۷ ژوئن ۲۰۰۸، (۱۳۸۶ خورشیدی) مرد بزرگي را از دست دادند كه به سرزمين نياكان و فرهنگ ايراني عشق مي ورزيد.
فيلد مارشال پارسي هند، ۲۸ ژوئن ۲۰۰۸ با تشريفات ويژه نظامي و با حضور مقامات ارشد اين كشور در گورستان پارسيان به خاك سپرده شد و رسانه هاي هند گزارش هاي مصور و مفصل درباره زندگاني و كارهايش منتشر ساخته اند. فيلم مستند كارهاي او قبلا و به هزينه «يونسكو» تهيه شده است.
اين پارسي بزرگ در ۹۴ سالگي از بيماري ريه درگذشت و در كنار گور همسرش به آيين زرتشتيان مدفون شده است.