اشو زرتشت و خانواده اش
ولی آنچه که امروز بیشتر می گویند یکی زردشت و دیگری زرتشت و بر همین پایه، پیروان زرتشت را زرتشتی و زردشتی نامند. تا جائیکه امروزه برخی ها نام اشوزرتشت را برمی گزینند و گروهی از نویسندگان و فلاسفه مانند نیچه، برای ارزش و چشمگیر بودن کتابش نام اشوزردشت را بکار می برد مانند چنین گفت زرتشت، ارابه ران خورشید و شهر روشن زرتشت و ...
چم (معنی) زرتشت
از گذشته های دور تاکنون برای اشوزرتشت اینها را نوشته اند:
رخشان چون ستاره، فروغ زرین، برخی واژه را از زرت و اشتر دانسته اند به چم دارنده شتر زرد یا پیر. مولر آن را دارنده اشتر دلیر برگردانده است.واژه اشتر مانند اسب در برخی نام ها مانند فرشوشتر (: دارنده شتر کارآمد، و سوار فرارونده). برخی دیگر نیز ستاره زرین گفته اند.پ
هوگ آن را به ستایشگر و والا برمی گرداند.
نام خانوادگی- اشوزرتشت سپیتمه است که در گات ها هفت بار از آن یاد شده.
اشوزرتشت بیشتر به زرتشت سپیتما یا سپیتما زرتشت خوانده شده است.
سپیتم- ( از نژاد سپید) یا ( خاندان سپید) یا ( از منش روشن برخوردار )، سپیتما نهمین نیای پیامبر ایران باستان است.
خاندان اشوزرتشت
بنا به بندهش، دودمان اشوزرتشت با 14 پشت به منوچهر پیشدادی می پیوندد و نیاکان او را چنین نام می برد:
پورشسپ> پیترسپ> ارگذسپ> هچتسب> چخشنوش> پیترسب> ارجذرشن
یا
هردرشن(هرشن)> هردار(پسرسپیتمه)>
مادر اشوزرتشت
دغدو دختر فراهیم روا است - مادر دغدو فرنو یاد شده است.
در نوشته ها آمده اشوزرتشت به هنگام بدنیا آمدن خندید، و این خنده نوزاد خیلی کم یا دیده نشده چون نوزادان که بدنیا می آیند گریه سر می دهند. خنده این وخشور را به فال نیک گرفتند ولی دشمنان از آن خرسند نبودند و بارها می خواستند او را از بین ببرند
منبع: راهنمای آشنایی با دین و آموزش های اشوزرتشت ( موبد دکتر جهانگیر اشیدری )