سِپنتامِینو

برابرهای فارسی این واژه را می توان ( روشن روان ) ، ( خردپاک ) ، ( افزاینده مینو ) و ( روشن روان تر ) دانست. با فروزه های افزونی، پاک افزاینده روشن، یا خرد پاک نیز آمده است. واژه سپنتامینو، نماینده خرد پاک و روشن روان مزداست که با داشتن آن خداوند جهان هستی را آفریده و مُن گویند، چنانکه در واژه های اهریمن، بهمن، دشمن دیده می شود.

واژه سپنتامینو 15 بار در گات ها و یسنا آمده است ( ادبیات باستانی ص 293 ) که پانزدهمی چنین است:

(( رسائی و جاوندانی از راه مینوی افزاینده بدست می آید )) ( 57-7 )

اَنگره مِینو

انگره مینو یا اکَ مینو ( تیره روان ) یا کاهنده مینو
انگره مینو، نماینده ( بدی )، ( روان تیره )، ( خرد ناپاک )، ( کاهنده مینو ) و مینوی همزاد سپنتا یا روشن روان است.
در پارسی نوین این نام را به اهریمن برگردانده اند. انگره در گاتها و اوستا و دیگر بخشهای اوستا به چم بدی، تیرگی، تباهی، ویرانی، پلیدی، زشتی، کمی و کاستی و بدخواهی است.و آن مینوی کاهنده در برابر سپنتامینو یا نیروی افزاینده است، گاهی واژه اَکَ به چم زشت و پلید نیز در اوستا بکار می رود که (‌ اَچیشتَ ) به چم بدترین در برابر وهیشت ( بهترین ) است.

بهره کوتاه سخت این که این دو گوهر یا پدیده در اندیشه اند و ناسازگاری و وارونگی، راستی و ناراستی، پدید آرندگی و تباهکاری، افزایندگی و کاهندگی، روشنی و تیروگی، دوستاری و دشمنی هستی و نیستی، سامان و بی سامان و دل آزردگی و دلگرمی، در این جهان و در اندیشه آدمی بنام دو گوهر یا دو مینوی نخستین سپنتامینو یعنی روشن روان، مینوی پاک، پدیده ارنده مینو افزاینده مینو و انگره مینو یعنی تیره روان، مینوی کاهنده و گوهر تبهکار شناسانده شده است. 

این دو نیز با روان با هم، همزاد و توامان و دوبرادر دوقلواند. این بند از گات ها را گواه می آورد، ( اینک در آغاز این دو مینو – همزاد و خودکار، خرد را در اندیشه و گفتار و کردار، چون بهتر ) و ( بد هویدا ساختند از این دو، آن دانایان بودند که درست برگزینند نه بداندیشان ).