آیین اشوزرتشت را بهتر بشناسیم
مکیاول سیاستمدار معروف ایتالیایی سده ۱۶ در کتاب «هنر جنگ» می نویسد « اگر بخواهی ملتی را به بردگی بکشی، فرهنگ او یعنی هویت او را درهم بشکن. و اگر فرهنگ او غیر قابل خرده گیری بود، تا آنجا که بتوانی از ابزار دروغ استفاده کن و با دروغ آنرا از پای در بیاور، چون زمانی که ابزار «راستی» را در دست نداری، دروغگویی بزرگترین عامل پیروزی است».
این شیوه اتدیشه ای را سده ها پیش از مکیاول، نخست تازیان و سپس تازی پرستان در ۱۴۰۰ سال گذشته به خوبی ( و با پیروزی نسبی» در مورد ایرانیان برای در هم کوبیدن فرهنگ و هویت آنها انجام داده اند. امروز شیادان حرفه ای با تیترهای « استاد »، « مورخ »، « نویسنده» وارد میدان شده و هر روز از آستین گشاد خود دروغی را خارج کرده و آنرا بسوی مردمانی که از همه جا بی خبر نگه داشته شده ولی پاک و جستجوگر مانده هدف می گیرند.
این دروغ ها دور و بر چند موضوع کهنه که بارها و بارها ساختگی بودن آن ها در کتاب ها و نوشتار های گوناگون ثابت شده می گردند: دو خدایی بودن آیین اشوزرتشت، ازدواج با محارم ( نزدیکان)، حرمسرای شاهان، یکی دو تا از گفته های نیچه فیلسوف آلمانی، افسانه بودن وجود اشوزرتشت، آتش پرستی در آیین اشوزرتشت، یاد دادن عقل و خرد بوسیله اسلام به آیین اشوزرتشت، دوران پیش از اسلام را عهد جهالت نامیدن ... و غیره.
ما در این سرنامه به خوانندگان ارجمند نشان خواهیم داد که چرا این « دروغ های تاریخی » ساخته شدند و چگونه می توان با خرد و منطق و با سادگی تمام ساختگی بودن تهمت های یاد شده را به نمایش گذاشت و بدمنشی یا سرسپردگی این دروغ پردازان را ثابت نمود.
این شیوه اتدیشه ای را سده ها پیش از مکیاول، نخست تازیان و سپس تازی پرستان در ۱۴۰۰ سال گذشته به خوبی ( و با پیروزی نسبی» در مورد ایرانیان برای در هم کوبیدن فرهنگ و هویت آنها انجام داده اند. امروز شیادان حرفه ای با تیترهای « استاد »، « مورخ »، « نویسنده» وارد میدان شده و هر روز از آستین گشاد خود دروغی را خارج کرده و آنرا بسوی مردمانی که از همه جا بی خبر نگه داشته شده ولی پاک و جستجوگر مانده هدف می گیرند.
این دروغ ها دور و بر چند موضوع کهنه که بارها و بارها ساختگی بودن آن ها در کتاب ها و نوشتار های گوناگون ثابت شده می گردند: دو خدایی بودن آیین اشوزرتشت، ازدواج با محارم ( نزدیکان)، حرمسرای شاهان، یکی دو تا از گفته های نیچه فیلسوف آلمانی، افسانه بودن وجود اشوزرتشت، آتش پرستی در آیین اشوزرتشت، یاد دادن عقل و خرد بوسیله اسلام به آیین اشوزرتشت، دوران پیش از اسلام را عهد جهالت نامیدن ... و غیره.
ما در این سرنامه به خوانندگان ارجمند نشان خواهیم داد که چرا این « دروغ های تاریخی » ساخته شدند و چگونه می توان با خرد و منطق و با سادگی تمام ساختگی بودن تهمت های یاد شده را به نمایش گذاشت و بدمنشی یا سرسپردگی این دروغ پردازان را ثابت نمود.
معمولاً، برای اینکه ببینیم یک آیین یا یک دین درباره زندگی، جهان هستی و شیوه اندیشه و عمل کردن چه دیدگاهی دارد، ما دو منبع یا سرچشمه بنیادین در اختیار داریم: یکی کتابی است که از بنیان گزار آن آیین و دین در دست ماست و دیگری آداب و رسوم پیروان آن آیین و دین می باشد. اگر چیزی خارج از این دو سرچشمه یعنی کتاب بنیان گزار و آداب و رسوم پیروان، گفته یا نوشته شود مسئولیتش با خود گوینده یا نویسنده خواهد بود.
در مورد بزرگ آموزگار، اشوزرتشت تنها کتابی که از او بما رسیده و تمام پژوهشگران جهان هم به این نتیجه رسیده اند که واژه به واژه آن کتاب مقدس نزدیک به ۴۰۰۰ سال پیش از زبان خود اشوزرتشت بیرون آمده کتاب « گات ها » یا سروده های اهورایی اشوزرتشت است.
از سوی دیگر می دانیم که تمام نوشته هائی که در کتاب« اوستا» هستند، جز گات ها هیچ کدام نه تنها از بزرگ آموزگار، اشوزرتشت نیست بلکه سده ها پس از او حتی در دوران اسلامی بوسیله نویسندگان گمنام که ما هیج چیزی از آنها نمی دانیم نوشته شده اند. و افزون بر آن بیشتر نوشتارهای اوستا زمانی نوشته شده اند که زبان گات ها بکلی فراموش شده بود. ( مدت ۲۰۰۰ سال ) بنابراین نوشتارهای اوستا یا نوشتارهای دیگری که در زمان های گوناگون نوشته شده اند با اینکه دارای ارزش تاریخی و فرهنگی می باشند ولی هیچ ربطی چه از دور و چه از نزدیک به اشوزرتشت ندارند .
و آن بزرگ آموزگار، نمی تواند مسئولیت آن ها را بعهده بگیرد. این موضوع دست کم ۲۰۰ سال است که روشن شده و همگی بویژه آنهایی که کتاب درباره اشوزرتشت می نویسند و یا درباره این آیین اهورایی گفتگو می کنند از آن آگاه هستند یا باید آگاه باشند.
کتاب اهورایی گات ها یعنی تنها کتاب اشوزرتشت، به بیشتر زبان های دنیا ترجمه شده و آخرین ترجمه آن هم به زبان فارسی یکماه پیش بوسیله نویسنده این نوشتار از چاپ خارج شد و تا دو ماه دیگر هم ترجمه های انگلیسی و فرانسه آن در اختیار علاقه مندان قرار خواهد گرفت. در این کتاب مقدس، که تنها کتاب آسمانی برخاسته از فرهنگ ایران است، تنها از یک خدای یکتا بنام اهورا مزدا نام برده شده و هیچ خدای دیگری در برابر او وجود ندارد.
واژه اهریمن هم در هیچ کجای این کتاب نیامده و اگر هم آمده بود باز چیزی از اصل مطلب عوض نمی شد. در این کتاب مهم ترین آرمان زرتشت رهایی زمین و جاندارانی که در آن زندگی می کنند از ستم و خشم بیدادگری و آموزش یک زندگی آرام و خوشبخت و ساختن یک جامعه پیشرو و آباد می باشد.
در کتاب « گات ها» اشوزرتشت از دو شیوه اندیشیدن، سخن گفتن و عمل کردن گفتگو می کند، یکی خوب که بر راستی استوار شده که جهان را بسوی خوشبختی و شادمانی و انسان ها را بسوی اهورا مزدا می برد و دیگری بد که به دروغ پیوسته است و جهان را بسوی بدبختی و افسردگی می کشاند و از اهورا مزدا دور می نماید. از سوی دیگر، در میان پیروان اشوزرتشت هم ما هرگز ندیده ایم که یکنفر از آنها بگوید «ما دو خدا داریم» پس این نخستین دروغ تاریخی را چه کسی درآورده؟ و یا به کدام یک از گفته های اشوزرتشت در گات ها استناد کرده ؟ و برای چه منظور این دروغ را ساخته شده؟ در مورد «ازدواج با محارم» هم ما در هیچ کجای این کتاب مقدس یعنی گات ها که سروده های اشوزرتشت است، ندیده ایم که بگوید مردمان می توانند با خواهران و براداران خود ازدواج کنند.
اصولاً در این کتاب هیچ گاه از زندگی خصوصی مردم سخن گفته نشده تا چه رسد به دستور دادن به این کار یا آن کار. در سروده هفدهم گات ها که دختر اشوزرتشت ( پورچیستا) با یکی از پیروان آن بزرگ آموزگار، بنام جاماسب می خواهد ازدواج کند، اشوزرتشت روی به دختر خود کرده و می گوید: « آنکس را برای همسری خود گزینش کن که به اندیشه نیک و آیین راستی پای بند باشد، پس در این راه، بنام مزدا، نخست با خرد خود رایزنی نما و از او پرسش کن و سپس با آگاهی و آرامش گزینش نما»، سپس در بندهای بعدی در برابر عروس و داماد از چگونگی خوشبخت زیستن به آن ها گفتگو می کند.
در میان پیروان آیین اشوزرتشت هم، چه در ایران و چه در هند و چه در هر کجای دیگر ما ندیده و نشنیده ایم که کسی با خواهر و برادر خود ازدواج کرده باشد. و اگر هم بر فرض کرده باشد، نه ربطی به اشوزرتشت دارد و نه « عرش اهورا مزدا به لرزه » در آمده است. مسئول کردار هر کسی هم خود اوست و نتیجه آنهم به خود همان شخص خواهد رسید و نه به شخص دیگری. اهورامزدا می خواهد که مردمان ( و همچنین جانوران و گیاهان ) در این جهان خوشبخت زندگی کنند و شکوفا شوند و خوشبختی هر کس را در خوشبخت کردن دیگران می بیند.
تنها چیزی که در آیین اشوزرتشت بدشمرده شده دروغ و فریب و رنج دادن به مردمان و جانداران می باشد و بس.
در مورد بزرگ آموزگار، اشوزرتشت تنها کتابی که از او بما رسیده و تمام پژوهشگران جهان هم به این نتیجه رسیده اند که واژه به واژه آن کتاب مقدس نزدیک به ۴۰۰۰ سال پیش از زبان خود اشوزرتشت بیرون آمده کتاب « گات ها » یا سروده های اهورایی اشوزرتشت است.
از سوی دیگر می دانیم که تمام نوشته هائی که در کتاب« اوستا» هستند، جز گات ها هیچ کدام نه تنها از بزرگ آموزگار، اشوزرتشت نیست بلکه سده ها پس از او حتی در دوران اسلامی بوسیله نویسندگان گمنام که ما هیج چیزی از آنها نمی دانیم نوشته شده اند. و افزون بر آن بیشتر نوشتارهای اوستا زمانی نوشته شده اند که زبان گات ها بکلی فراموش شده بود. ( مدت ۲۰۰۰ سال ) بنابراین نوشتارهای اوستا یا نوشتارهای دیگری که در زمان های گوناگون نوشته شده اند با اینکه دارای ارزش تاریخی و فرهنگی می باشند ولی هیچ ربطی چه از دور و چه از نزدیک به اشوزرتشت ندارند .
و آن بزرگ آموزگار، نمی تواند مسئولیت آن ها را بعهده بگیرد. این موضوع دست کم ۲۰۰ سال است که روشن شده و همگی بویژه آنهایی که کتاب درباره اشوزرتشت می نویسند و یا درباره این آیین اهورایی گفتگو می کنند از آن آگاه هستند یا باید آگاه باشند.
کتاب اهورایی گات ها یعنی تنها کتاب اشوزرتشت، به بیشتر زبان های دنیا ترجمه شده و آخرین ترجمه آن هم به زبان فارسی یکماه پیش بوسیله نویسنده این نوشتار از چاپ خارج شد و تا دو ماه دیگر هم ترجمه های انگلیسی و فرانسه آن در اختیار علاقه مندان قرار خواهد گرفت. در این کتاب مقدس، که تنها کتاب آسمانی برخاسته از فرهنگ ایران است، تنها از یک خدای یکتا بنام اهورا مزدا نام برده شده و هیچ خدای دیگری در برابر او وجود ندارد.
واژه اهریمن هم در هیچ کجای این کتاب نیامده و اگر هم آمده بود باز چیزی از اصل مطلب عوض نمی شد. در این کتاب مهم ترین آرمان زرتشت رهایی زمین و جاندارانی که در آن زندگی می کنند از ستم و خشم بیدادگری و آموزش یک زندگی آرام و خوشبخت و ساختن یک جامعه پیشرو و آباد می باشد.
در کتاب « گات ها» اشوزرتشت از دو شیوه اندیشیدن، سخن گفتن و عمل کردن گفتگو می کند، یکی خوب که بر راستی استوار شده که جهان را بسوی خوشبختی و شادمانی و انسان ها را بسوی اهورا مزدا می برد و دیگری بد که به دروغ پیوسته است و جهان را بسوی بدبختی و افسردگی می کشاند و از اهورا مزدا دور می نماید. از سوی دیگر، در میان پیروان اشوزرتشت هم ما هرگز ندیده ایم که یکنفر از آنها بگوید «ما دو خدا داریم» پس این نخستین دروغ تاریخی را چه کسی درآورده؟ و یا به کدام یک از گفته های اشوزرتشت در گات ها استناد کرده ؟ و برای چه منظور این دروغ را ساخته شده؟ در مورد «ازدواج با محارم» هم ما در هیچ کجای این کتاب مقدس یعنی گات ها که سروده های اشوزرتشت است، ندیده ایم که بگوید مردمان می توانند با خواهران و براداران خود ازدواج کنند.
اصولاً در این کتاب هیچ گاه از زندگی خصوصی مردم سخن گفته نشده تا چه رسد به دستور دادن به این کار یا آن کار. در سروده هفدهم گات ها که دختر اشوزرتشت ( پورچیستا) با یکی از پیروان آن بزرگ آموزگار، بنام جاماسب می خواهد ازدواج کند، اشوزرتشت روی به دختر خود کرده و می گوید: « آنکس را برای همسری خود گزینش کن که به اندیشه نیک و آیین راستی پای بند باشد، پس در این راه، بنام مزدا، نخست با خرد خود رایزنی نما و از او پرسش کن و سپس با آگاهی و آرامش گزینش نما»، سپس در بندهای بعدی در برابر عروس و داماد از چگونگی خوشبخت زیستن به آن ها گفتگو می کند.
در میان پیروان آیین اشوزرتشت هم، چه در ایران و چه در هند و چه در هر کجای دیگر ما ندیده و نشنیده ایم که کسی با خواهر و برادر خود ازدواج کرده باشد. و اگر هم بر فرض کرده باشد، نه ربطی به اشوزرتشت دارد و نه « عرش اهورا مزدا به لرزه » در آمده است. مسئول کردار هر کسی هم خود اوست و نتیجه آنهم به خود همان شخص خواهد رسید و نه به شخص دیگری. اهورامزدا می خواهد که مردمان ( و همچنین جانوران و گیاهان ) در این جهان خوشبخت زندگی کنند و شکوفا شوند و خوشبختی هر کس را در خوشبخت کردن دیگران می بیند.
تنها چیزی که در آیین اشوزرتشت بدشمرده شده دروغ و فریب و رنج دادن به مردمان و جانداران می باشد و بس.
پس کسانی که این موضوع را برای نخستین بار عنوان کرده اند چه کسانی بودند؟ و اینکه بعنوان « استاد و مورخ » آنرا به اشوزرتشت ربط داده چه کسی یا چه کسانی می توانند باشند؟
در مورد « حرمسرای داریوش » هم ما هیچ مدرکی درباره آن که بوسیله ایرانیان نوشته شده باشد نداریم و کسانی که در این مورد چیزی نوشته اند میمون وار از یک عده نویسندگان اروپائی کپی برداشته اند که خود این « نویسندگان » هم از یونانی های باستان کپی کرده اند. بر هیچکس هم پوشیده نیست که یونانی ها در زمان هخامنشیان دشمنان ایران بوده اند و حتی اروپائیان هم «هرودوت» مورخ یونانی را «بزرگترین دروغگوی تاریخ» نامیده اند.
همین نویسندگان هستند که اسکندری را که جز کشتار و آتش زدن چیز دیگری نمی دانست لقب «بزرگ» می دهند و او را به مقام خدایی می برند و کورش براستی بزرگ را، فقط «کورش» می نا مند. امروز روزی است که شما جوانان ایرانی برای نخستین بار پس از ۱۴۰۰ سال تحقیر و توهین این بار را بر دوش خود گرفته و تاریخ خود را از آغاز تا پایان خود بنویسید. مگر آمریکایی یا انگلیسی یا فرانسوی ... تاریخ خود را خود نمی نویسد؟ چرا تاریخ ایران باید بوسیله غربیان، تازیان یا تازی پرستان نوشته شود؟ چرا ایرانی نتواند روزی زنجیرهای بردگی و استعمار فرهنگی خارجی ها را درهم بشکند و فردوسی وار هویت و تاریخ و فرهنگ خود را بازسازی کند و منتظر نشود که این و آن بیگانه با چهره های گوناگون بجای او زحمت این کار را بکشد؟
همین نویسندگان هستند که اسکندری را که جز کشتار و آتش زدن چیز دیگری نمی دانست لقب «بزرگ» می دهند و او را به مقام خدایی می برند و کورش براستی بزرگ را، فقط «کورش» می نا مند. امروز روزی است که شما جوانان ایرانی برای نخستین بار پس از ۱۴۰۰ سال تحقیر و توهین این بار را بر دوش خود گرفته و تاریخ خود را از آغاز تا پایان خود بنویسید. مگر آمریکایی یا انگلیسی یا فرانسوی ... تاریخ خود را خود نمی نویسد؟ چرا تاریخ ایران باید بوسیله غربیان، تازیان یا تازی پرستان نوشته شود؟ چرا ایرانی نتواند روزی زنجیرهای بردگی و استعمار فرهنگی خارجی ها را درهم بشکند و فردوسی وار هویت و تاریخ و فرهنگ خود را بازسازی کند و منتظر نشود که این و آن بیگانه با چهره های گوناگون بجای او زحمت این کار را بکشد؟
نخستین چیزی که ما در آیین اشوزرتشت می آموزیم مفهوم واژه اهورا مزداست و اهورا مزدا یعنی به هستی آورنده خرد و یا همانگونه که فردوسی گفت « خدای جان و خرد » است.
برای بیشتر مطالعه کردن می توانید به این سایت بروید
برای بیشتر مطالعه کردن می توانید به این سایت بروید
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۶:۴۱ ق.ظ توسط
|